این انجمن چو شمع مپندار جای ماست
هر اشک در چکیدنش آواز پای ماست
جان میدهیم و عشرت موهوم میخریم
چونگل همان تبسم ما خونبهای ماست
روشن نکردهایم چو شبنم درین بساط
غیر از عرقکه آینهٔ مدعای ماست
طرح چه آبرو فکند قطره ازگهر
ما رفتهایم و آبلهٔ پا به جای ماست
دامنفشانتر ازکف دست تجردیم
رنگیکه جز شکست نبندد حنای ماست
ویرانی دل این همه تعمیر داشتهست
نه آسمان غبار شکست بنای ماست
درآتش افکنند و ننالیم چون سپند
خودداری که عقدهٔ بال صدای ماست
در قید جسم، ساز سلامت چه ممکن است
این خاک سخت تشنهٔ آب بقای ماست
از فقر سر متابکز اسباب اعتبار
کس آنچه در خیال ندارد برای ماست
پیشانییکه جز به در دل نسودهایم
بر آسمان همان قدم عرشسای ماست
آیینهٔ خودیم به هرجا دمیدهایم
این طرفهترکه جلوهٔ او رونمای ماست
بیدل عدم ترانهٔ ناموس هستیایم
بیرون پرده آنچه نیابی نوای ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.