مکن سراغ غبارِ ز پا نشستهٔ ما را
رسیده گیر به عنقا پرِ شکستهٔ ما را
گذشتهایم به پیری ز صیدگاه فضولی
بس است ناوک عبرت زهِ گسستهٔ ما را
فراهم آمدن رنگ و بو ثبات ندارد
به رشتهٔ رگ گل بستهاند دستهٔ ما را
هوای گلشن فردوس در قفس بنشاند
خیالِ در پس زانوی دل نشستهٔ ما را
ز دام چرخ پس از مرگ هم کجاست رهایی
حساب کیست به مجمر سپندِ جستهٔ ما را
بهانهجوی خیالیم واعظ این چه جنون است
به حرف و صوت مسوزان دماغ خستهٔ ما را
مگیر خرده به مضمون خونچکیدهٔ بیدل
ستمفشار مکن زخمِ تازهبستهٔ ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نشاند بر مژه اشک ز همگسستهٔ ما را
تحیرکه به این رنگ بست دستهٔ ما را؟
هزار آبله دادیم عرض لیک چه حاصل
فلک فکند به پاکار دست بستهٔ ما را
کسیبهضبطنفس چونسحرچه سحرفروشد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.