سر خط درسکمالت منتخب دانی بس است
ازکتاب ما و من سطر عدمخوانی بس است
چند باید چیدن ای غافل بساط اعتبار
از متاعکار و بارت آنچه نتوانی بس است
تا درین محفل چراغ عافیت روشن کنی
پردهٔ فانوس رازت چشم قربانی بس است
ناتوان از خجلت اظهار هستی آب شد
از لباس نیستی یک اشک عریانی بس است
رفتهای از خود اقامت آرزوییهات چند
نقشپاییگر درین وبرانه بنشانی بس است
عجز بنیادت گر از انصاف دارد پایهای
از رعونتاینکهخود راخاکمیدانیبساست
نیست از خود رفتن ما قابل بازآمدن
گر عناتها برنگردد رنگگردانی بس است
در محیط انقلاب اعتبارات فنا
کشتی درویش ما گر نیست توفانی، بس است
امتیاز محو او برآب وگل موقوف نیست
عنصر کیفیت آیینه حیرانی بس است
ایحباب اجزای موجی، سازتاز خود رفتن است
یک تاملوار اگر با خود فرو مانی بس است
بر خط تسلیم رو بیدل که مانند هلال
پای سیر آسمانت نقش پیشانی بس است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مزد دست و تیغ قاتل چشم قربانی بس است
عذرخواه نقش از نقاش حیرانی بس است
غوطه زن در بحر و فارغ شو ز گیر و دار موج
چون حباب شوخ چشم این کاسه گردانی بس است
اینقدر تمهید بهر دفع ما در کار نیست
[...]
چند روزی در جهان ای عمر مهمانی بس است
از حصول مدعا آه پشیمانی بس است
آرزوی جاه داری گر ز نقش اعتبار
یاد تعمیر خیالت خانه ویرانی بس است
گشتی از درس کمال امروز غافل مر تو را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.