آیینهٔ دل داغ جلا ماند و نفس سوخت
فریاد که روشن نشد این آتش و خس سوخت
واداشت ز آزادیام الفتکدهٔ جسم
پرواز من از گرمی آغوش قفس سوخت
آهنگ رحیل از دو جهان دود برآورد
این قافله را شعلهٔ آواز جرس سوخت
سرمایه در اندیشهٔ اسباب تلف شد
آه از نفسی چند که در شغل هوس سوخت
از پستی همت نرسیدیم به عنقا
پرواز بلندی به ته بال مگس سوخت
گر خواب عدم بر دو جهان شام گمارد
دل نیست چراغی که توان بر سر کس سوخت
پا آبله کردیم دگر برگ طلب کو
بیدل عرق سعی در این پرده نفس سوخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.