فیض حلاوت از دل بیکبر و کین طلب
زنبور را ز خانه برآر انگبین طلب
بیپرده است حسن غنا در لباس فقر
دست رسا ز کوتهی آستین طلب
دل جمع کن ز بام و در عافیت فسون
آسودگی ز خانه به دوشان زین طلب
پشمینهپوش رو به فسردن سرای شیخ!
فصل شتا محافظت از پوستین طلب
دست طلب به هرچه رسد مفت عجزگیر
دور است آسمان، تو مراد از زمین طلب
گلهای این چمن همه در زیر پای توست
ای غافل از ادب نگه شرمگین طلب
زین جلوهها که در نظرت صف کشیده است
آیینهداری نفس واپسین طلب
عمر از تلاش باد بهکف چون نفس گذشت
چیزی نیافت کس که بیرزد به این طلب
دل درخور شکست به اقلیم انس تاخت
چینی همان به جادهٔ مو رفت چین طلب
شبنم وصالگل طلبید آب شد ز شرم
از هرکه هرچه میطلبی اینچنین طلب
این آستان هوسکدهٔ عرض ناز نیست
شاید به سجدهای بخرندت، جبین طلب
بیدل خراش چهرهٔ اقبال شهرت است
عبرت زکارخانهٔ نقش نگین طلب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جستجوی معانی عمیق و ارزشهای انسانی میپردازد و بر اهمیت خلوص نیت و دوری از کبر و کینه تأکید میکند. او به زنبور اشاره میکند که از خانه خود خارج شده تا عسل را جمع کند و به بیان زیباییهایی در لباس فقر میپردازد. شاعر همچنین از عافیت و آرامش حقیقی صحبت میکند و بیان میکند که آسایش واقعی تنها در پی جستجوی معنوی و اخلاقی به دست میآید. وی به گلهای چمن که در دسترس هستند، اشاره میکند و این را نشانهای از غفلت انسانها از نعمتها میداند. در نهایت، شاعر هشداری میدهد که عمر انسان در تلاش و جدیت میگذرد و هیچ چیز ارزشمندتر از طلب حقیقی و رضایت قلبی نیست.
هوش مصنوعی: از دل خالی از غرور و کینه، شیرینی و خوشی را بگیر و مانند زنبور که عسل را از خانهاش جمعآوری میکند، آن را طلب کن.
هوش مصنوعی: زیبایی و شگفتی هنر در حالی که در ظاهری فقیرانه جلوهگر است، نمایان میشود. در واقع، گاهی اوقات، محدودیتها و کمبودها نمیتوانند مانع از ظهور استعدادهای بزرگ و دسترسی به مفاهیم عمیق شوند.
هوش مصنوعی: دل را جمع کن و از آرامش و راحتی زندگی بهرهمند شو، و از خانه به دلخواه خود به سفر برو.
هوش مصنوعی: پوشیده در لباس پشمی و رو به زوال خانه شیخ! در فصل تابستان باید از پوست خود مراقبت کرد.
هوش مصنوعی: دست خود را به هر چیزی که میرسد دراز کن، اما احساس ناتوانی کن. آسمان دور است و تو باید خواستهات را از زمین بخواهی.
هوش مصنوعی: گلهای این چمن همه زیر پاهای تو هستند، ای کسی که از آداب و شایستگی غافلی و هنوز نگاه شرمآور را طلب میکنی.
هوش مصنوعی: از این زیباییهایی که در نظرت صف کشیدهاند، نفس تو مانند آینهای، آخرین خواستهات را منعکس میکند.
هوش مصنوعی: عمر انسان مثل تلاشی است که باد انجام میدهد و به سرعت میگذرد. در این مدت، هیچکس چیزی بهدست نیاورده است که ارزش بهایی داشته باشد در این جستوجو.
هوش مصنوعی: دل شایستهی درد و شکستن به سرزمین دوستی و محبت سفر کرد، در حالی که جستجوی چین (زیبایی و آرامش) به جادهای پر از مشکلات و چالشها منتهی شد.
هوش مصنوعی: شبنم به چیزی که خواهان آن است، نزدیک میشود و از شرم دیگران به آب تبدیل میشود. بنابراین، هر چیزی که میخواهی، باید با این شور و اشتیاق جستجو کنی.
هوش مصنوعی: این مکان محل ملاحظه و درخواستهای عاشقانه نیست. شاید با یک سجده و نالهای برای تو، توجهی جلب شود و مورد لطف قرار بگیری.
هوش مصنوعی: بیدل، چهرهی اقبال به مانند زخم و خراش است و این نشاندهندهی عبرتی از کارگاه هنری است که نقشهای انگشتر را میسازد. به عبارتی، تجربهی تلخ و دشواریها بخشی از داستان شهرت و موفقیت هستند و باید از این تجربیات درس گرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.