ما را ز گرد این دشت عزمی است رو به دریا
پرکهنه شد تیمم اکنون وضو به دریا
گر کسب اعتبارات دوری ز بزم انس است
یک قطره چون گوهر نیست بی آبرو به دریا
شرم غنا چه مقدار بر فطرتم گران بود
کز یک عرق چو گوهر رفتم فرو به دریا
بی ظرف همتی نیست در عشق غوطه خوردن
گر حرص تشنهکام است تر کن گلو به دریا
خفتکش خیالی باد سرت حبابیست
تا کی حریف بودن با این کدو به دریا
علم و فنی که داری محو خیالش اولیست
کس نیست مرد تحقیق بشکن سبو به دریا
خلقی پی توهم تا ذات میرساند
ما نیز برده باشیم آبی ز جو به دریا
سرمایه خفت آنگه سودای خودنمایی
غیر از تری چه دارد موج از نمو به دریا
بی جوهر یقینی از علم و فن چه حاصل
ماهی نمیتوان شد ای کرده خو به دریا
سامان غیرت مرد از چشمهسار شرم است
آبی که در جبین نیست غافل مجو به دریا
هر چند کس ندارد فهم زبان تسلیم
دست غریقی آخر چیزی بگو به دریا
بیدل تردد خلق محو کنار خود ماند
نگشود راه این سیل از هیچسو به دریا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تمایلات روحی و عواطف انسانی اشاره میکند و مفهوم دریا را به عنوان نماد علم، عشق و حقیقت معرفی میکند. او میگوید که تنها با نیروی اراده و کنجکاوی میتوان به عمق این دریا رفت و از آن بهرهمند شد. شاعر به بیمعنایی عشق و شرافت بدون این عمق اشاره کرده و تأکید میکند که بدون یقین و صداقت، علم و هنر نیز بیفایده خواهند بود. در انتها، او به سرنوشت انسانها در این سیل عظیم اشاره میکند که همگی در جستجوی حقیقت هستند و در عین حال، در تردد و بیهدفی غرق شدهاند.
هوش مصنوعی: ما تصمیمی داریم که از این دشت به سمت دریا حرکت کنیم. حالا که تمام تلاشهایمان گذشته، دیگر نیازی به وضو گرفتن نیست و میتوانیم به دریا برویم.
هوش مصنوعی: اعتبار و ارزش انسانی به دوری از مجالس دوستانه و صمیمی بستگی دارد. یک قطره دریا هم که بیارزش باشد، در مقایسه با دریا هیچ جایگاهی ندارد.
هوش مصنوعی: شرم از ثروت به اندازهای بر من فشار آورد که از قطره عرقی که مانند جواهر بود، به دریا فرو رفتم.
هوش مصنوعی: در عشق، بدون اراده و هدف نمیتوان به عمق آن وارد شد. اگر کسی واقعاً تشنه و مشتاق است، باید خود را در آستانه دریا قرار دهد و از آن بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: این جمله به ما میگوید که خیالپردازی و آرزوهای غیرواقعی مانند حبابی هستند که به سرعت میترکند. نمیتوان با مسائل و چالشهای بزرگ (مثل دریا) از طریق کوچکنگری و بیتجربگی (مثل کدو) مقابله کرد. در واقع، این بیان به ما هشدار میدهد که باید با واقعیتها روبرو شویم و از توهمات دوری کنیم.
هوش مصنوعی: علم و هنری که در اختیار داری، به اندازه خیال و اندیشهات اهمیت دارد. هیچ کس به اندازه یک مرد پژوهشگر و جستجوگر، به عمق دانش و حقیقت پی نمیبرد. پس بر دریای علم و دانش به عمق برو و مرزها را بشکن.
هوش مصنوعی: افرادی که به دنبال تو هستند، تا حدودی به حقیقت و ذات تو نزدیک میشوند. ما نیز مانند آنها، از منبعی خالص و عمیق به زندگی خود جانی میبخشیم.
هوش مصنوعی: وقتی کسی در پی خودنمایی و خودپسندی باشد، هیچ چیزی جز خودخواهی و غرور برایش باقی نمیماند، مانند موجی که تنها به دریا میرسد و هیچ بهرهای از رشد و پیشرفت ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به علم و هنر واقعاً مطمئن نباشی، چه فایدهای دارد؟ مانند ماهیای که به دریا عادت کرده، اما نمیتواند واقعا به ماهی تبدیل شود.
هوش مصنوعی: غیرت و شجاعت مردان از اعتماد به نفس و عزت نفس آنها ناشی میشود، اما اگر کسی خود را قوی نبیند، در واقع از اعماق دریا نیز نمیتواند بهرهای ببرد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه کسی زبان تسلیم را نمیفهمد، اما در نهایت چیزی به دریا بگو.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به وضعیتی اشاره دارد که افراد در نزدیکی او، تحت تاثیر شرایط و وضعیتهای موجود گم شدهاند و نتوانستهاند راهی به دنیای بزرگتر یا حقیقتی عمیقتر پیدا کنند. او به مانند سیلی میماند که به دریا نمیرسد و در زندگی خود با محدودیتهایی مواجه است. از این رو، همه چیز در اطراف او به نوعی بیحرکت و محصور باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.