چو محو عشق شدی رهنما چه میجویی
به بحر غوطه زدی ناخدا چه میجویی
متاع خانه آیینه حیرت است اینجا
تو دیگر از دل بیمدعا چه میجویی
عصا ز دست تو انگشت رهنما دارد
توگرنهکوردلی از عصا چه میجویی
جز اینکه خرد کند حرص استخوان ترا
دگر ز سایهٔ بال هما چه میجویی
به سینه تانفسی هستدل پریشان است
رفوی جیب سحر از هوا چه میجویی
سر نیاز ضعیفان غرور سامان نیست
به غیر سجده ز مشتی گیا چه میجویی
صفای دل نپسندد غبار آرایش
به دست آینه رنگ حنا چه میجویی
ز حرص، دیدهٔ احباب حلقهٔ دام است
نم مروت ازین چشمها چه میجویی
چو شمع خاک شدم در سراغ خویش اما
کسی نگفت که در زیر پا چه میجویی
ز آفتاب طلب شبنم هوا شدهایم
دل رمیدهٔ ما را زما چه میجویی
بجز غبار ندارد تپیدن نفست
ز تار سوخته بیدل صدا چه میجویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به عجز کوش ز نشو و نما چه میجویی
به خاک ریشهٔ توست از هوا چه میجویی
دل گداخته اکسیر بینیازیهاست
گداز درد طلب، کیمیا چه میجویی
سراغ قافلهٔ عمر سخت ناپیداست
[...]
به آدمی نرسیدی ، خدا چه میجویی
ز خود گریختهای آشنا چه میجویی
دگر به شاخ گل آویز و آب و نم درکش
پریده رنگ ز باد صبا چه میجویی
دو قطره خون دلست آنچه مشک مینامند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.