نقش ما شد وبال یکتایی
برد طاووس عرض عنقایی
نفس آمد برون جنون به بغل
کرد آشفتهگرد صحرایی
چیست ما و من تو در عالم
انفعال غرور پیدایی
عمرها شد ز جنس ما گرم است
روز بازار عبرت آرایی
تا ابد باید از خیال گذشت
یک قلم دینه است فرودآیی
ای هوا ناقهٔ هوس محمل
به کجا میروی و میآیی
بردهای سر به آسمان غرور
خاک ناگشته کی فرود آیی
صحبت ادبار بی کسی آورد
عالمی داشته است تنهایی
شش جهت چشم زخم میبارد
جهد آن کن که هیچ ننمایی
وصل دیدیم و هجر فهمیدیم
خاک در چشم ناشناسایی
بیدل از آسیای چرخ مخواه
غیر اشغال کف بهم سایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی وجود انسان و تنهایی آن در جهان میپردازد. شاعر از «ما» و «من» به عنوان مفاهیمی که موجب غرور و جدایی میشوند، یاد میکند و به فلسفهٔ گذر زمان و عبرتآموزی اشاره دارد. او به تجربههایی مانند عشق و جدایی، و نیز به عدم توانایی انسان در دسترسی به حقیقت و آرامش الهی اشاره میکند. مفاهیم خیال، غرور، و تنهایی نیز از دیگر مضامین مهم در این شعر هستند. شاعر نهایتاً به هشدار درباره خطرات ناشی از غرور و ناتوانی انسان در درک عمیق زندگی و ارتباطات اجتماعی میپردازد.
هوش مصنوعی: نقش و تأثیری که ما گذاشتیم، به نوعی برای ما دردسرساز شده است و به آن مانند زیبایی و شکوه طاووس و گردن قشنگی میماند.
هوش مصنوعی: نفس از درون خارج شد و جنون را در آغوش گرفت، و باعث ایجاد آشفتگی در بیابان شد.
هوش مصنوعی: ما و تو در دنیای پیرامون خود، تنها در گیر و دار احساسات و غرور ظاهر میشویم.
هوش مصنوعی: زمان زیادی از زندگیهای ما گذشته است و در این دنیا، روزهای بسیاری را در بازار عبرت و اندیشه سپری کردهایم.
هوش مصنوعی: باید همواره از خیال و افکار خود عبور کنی، زیرا این یک واجب و قید است که باید رعایت شود.
هوش مصنوعی: ای هوا، مانند شتر هوس، چه مسیری را میپیمایی و به کجا میروی و بازمیگردی؟
هوش مصنوعی: آیا تو که در اوج خودخواهی و بلندپروازی به سر میبری، هیچ وقت به زمین و واقعیتهای زندگی برمیگردی؟
هوش مصنوعی: تنهایی باعث شده است تا کسی در دنیای خود تجربههایی داشته باشد و در مورد تغییرات و نامرادیها صحبت کند.
هوش مصنوعی: چشم زخم از هر طرف به تو میتابد، پس تلاشت را بکن که هیچ چیز را نشان ندهی.
هوش مصنوعی: ما لحظههای وصال را تجربه کردیم و حالا که از هم جدا شدهایم، درد هجر را درک میکنیم؛ مانند خاکی که در چشمان کسی که ناشناخته است، نفرین میشود.
هوش مصنوعی: از زندگی و چرخش روزگار، چیزی بیشتر از این که میبیند و لمس میکند، نخواه. تنها نقش و تاثیراتی که بر دست تو میگذارد، اهمیت دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این دو شغل برید و عرض به تو
یافته خرمی و زیبایی
روی این را همه بیفروزی
صدر آن را همه بیارایی
چون پدید آمدی تو بر هر کس
[...]
چند پویی به گرد عالم چند؟
چند کوبی طریق پویایی؟
تا کی از بهر قوت و شهوت نفس
همچو کاسانه مینیاسایی؟
چون بدان شهر جان فرود آیی
زین همه دردسر بیاسایی
خسروا، از کمال دانایی
روی دولت همی بیارایی
گاه مال زمین همی بخشی
گاه فرق فلک همی سایی
حرب جویان نهان شوند از بیم
[...]
این همه چابکیّ و زیبایی
این چنین از کجا همیآیی
چون مه چارده به نیکویی
چون بت آزری به زیبایی
مه نخوانم تو را معاذالله
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.