خیالت هر کجا تمهید راحتپروری کردی
به خواب بیخودی بوی بهارم بستری کردی
نفس چون ناله بر باد تپیدن داد اجزایم
به توفان خیالت گرنه حیرت لنگری کردی
به پاس راز الفت شکر بیدردیست کار من
اگر دل آب میگردید مژگان هم تری کردی
به این نازک مزاجی حیرتم آسوده میدارد
و گرنه جنبش مژگان به چشمم نشتری کردی
شدی یاقوت اگر آیینهدار رنگ اشک من
رگ خونی نمایان از نگاه جوهری کردی
درین گلشن که از افلاس نامی دارد آزادی
چه کردی سرو مسکین گر وداع بیبری کردی
به بخت تیره ممنون تغافلهای گردونم
زدی آیینهام بر سنگ اگر روشنگری کردی
نبود از حق شناسیهای الفت آنقدر مشکل
که چون قمری پر پروانه را خاکستری کردی
به تیغ وهم اگر میکرد عشق اثبات آگاهی
شکست شیشه هم سر درگریبان پری کردی
جنون چون شمع در رنگ بنای من نزد آتش
که تا نقش قدم گشتن سرا پایم سری کردی
ازین بی ماحصل افسانههای دردسر بیدل
کسی گوشی اگر میداشت بایستی کری کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر با پای سروی سعی آهم رهبری کردی
کف خاکسترم با بال قمری همسری کردی
ندادم عرض هستی ورنه با این ناتوانیها
به رنگ رشتهٔ شمعم نفس هم اژدری کردی
نشد اول چراغ عافیت در دیدهام روشن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.