ازین هوسکده با آرزوبه جنگ برون آ
چو بویگل نفسی پای زن بهرنگ برون آ
فشار یأس و امید از شرار جسته نشاید
به روی یکدگرافکن سر دو سنگ برون آ
قدح شکسته به زندان هوش چند نشینی
گلوی شیشه دودوری بگیرتنگ برون آ
سپند مجمر هستی.ندارد آن همه طاقت
نیاز حوصله کن یک تپش درنگ برون آ
کسی به غفلت و آگاهی توکار ندارد
هزاربار فرو رو به زیر سنگ برون آ
سبکروان زکمانخانهٔ سپهرگذشتند
تو نیز وامکن اکنون پر و خدنگ برون آ
چو شیشه چندکشد قلقلت عنان تأمل
ازبن بساطگلوگیر یک ترنگ برون آ
بهار خرمی دهر غیر وهم ندرد
دو روز سیرکن این سبزهزار بنگ برون آ
مباش بیدل ازین ورطه ناامید رهایی
تک درستت اگر نیست پای لنگ برون آ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.