جهانگرفت غبار جنون تلاشی ما
چوصبح تاختبهگردون جگرخراشی ما
حریرکسوت تنزیه فال شوخی زد
به بوی پیرهن آمیخت بدقماشی ما
دل از تعلق اسباب قطع راحتکرد
نفس به نالهکشید از قفس تراشی ما
نداشت گرد دگر آستان یکتایی
خیال قرب شد احکام دور باشی ما
چه ظلم داشت درین انجمن تمیز فضول
که خودپرست عیانکرد خواجه تاشی ما
کسی مباد خجل از تعلق اغراض
عرق به جبهه دماند از نیاز پاشی ما
در آتشیم چو شمع از ضعیفی طاقت
که رنگ رفته نجستهست از حواشی ما
به هر زمینکه فتادیم برنخاست غبار
جهات تنگ شد از پهلوی فراشی ما
ز نشئهٔ می تمکین ما مگو بیدل
قدح در آبگهر زد ادب معاشی ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات و تفکرات شاعر در مورد مشکلات و چالشهای زندگی میپردازد. شاعر از غبار جنون و تلاشهای بیفایده صحبت میکند و به تلخیهای زندگی اشاره میکند. او به نوعی از بینظمی و ناهنجاریهای موجود در محیط خود شکایت دارد و از گذراندن لحظات سخت و شکسته شدن تعلقات و وابستگیها میگوید. تصویرهایی از درد و رنج در آن ترسیم شده و در نهایت به وضعیت شکننده انسانها و ابزارهای رفع نیازهایشان اشاره میکند. شاعر همچنین به تنهایی و اضطرابهایی که بر زندگیاش سایه افکنده، اشاره میکند. این شعر به نوعی حس ناامیدی و ضعف را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دنیا از غبار جنون ما پر شده است، همانطور که صبحگاه با تلاش زودهنگام خود به آسمان میشتابد، درد و رنج ما نیز به دلها آسیب میزند.
هوش مصنوعی: حریر لطیف و نرم، مانند نخیست که با بوی پیراهن ترکیب شده و به شوخی زندگی اشاره دارد، در حالی که کم توجهی ما به آن میانجامد.
هوش مصنوعی: دل از وابستگیها رها شد و این باعث شد که نفس به آرامی ناله کند و از قفس ساختهشدهی ما آزاد شود.
هوش مصنوعی: اگر در آستانه یکتایی و نزدیکی به معشوق نروید، دیگر دلباختهای وجود نخواهد داشت و احوالات دوری ما ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: در این مجلس چه ناملایمتی وجود دارد که شخصیتی خودخواه و خودپسند، با وقاحت تمام، شخصیت ما را به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: هرگز نگذارید که به خاطر علاقهها و مقاصد خود، از نیاز و ضرورت زندگی و تلاشهای خود عقب بمانید.
هوش مصنوعی: ما همچون شمعی هستیم که در آتش میسوزد و به دلیل ضعف خود، تاب و توانمان کم شده است. رنگ و حالتی که از زندگی ما باقی مانده، به گوشهها و حواشی ما منتقل شده و دیگر در مرکز وجود ما نیست.
هوش مصنوعی: هرجا که رفتیم، گرد و غبار ناشی از جابجایی ما بالا نرفت و فضا به خاطر حضور ما تنگ و محدود شد.
هوش مصنوعی: از اثر شراب و حالت سرمستی ما چیزی نگو، بیدل عزیز، چرا که آداب معاشرت ما در این حال مانند ظرفی است که در آب جواهر غوطهور شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود دو نرگس آن شوخ بی تحاشی ما
ز جنبش مژه در کار دلخراشی ما
به نرگس تو که بیهوش ساغر ناز است
اثر نکرد گلاب نیاز پاشی ما
جنون ما نمک شور صد قیامت شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.