به این حیرت اگر باشد خروشی ناگزیر من
بقدر جوهر از آیینه میبالد صفیر من
سراغی از مثال من نداد آیینهٔ هستی
بهملک نیستی روکن مگر یابی نظیر من
دراین ویرانه جز یاد خط الفت سواد او
تعلق نقش خود ننشاند بر لوح ضمیر من
به عبرتکردهام آیینهٔ نقش قدم روشن
تعین نیست تمثالی که گردد دلپذیر من
به زیر چرخ فریاد نفس دزدیدهای دارم
چه بال و پر گشاید در قفس مرغ اسیر من
به چندی جانکنی موی سفیدی کرده ام حاصل
توان فهمید سعی کوهکن از جوی شیر من
چو اشک بیکسان از هیچکس یاری نمیخواهم
مگر مژگان ترگردد زمانی دستگیر من
گهر در پردهٔ آبیکه دارد چاک میگردد
بهفکر پرتو خود داغ شد طبع منیر من
ازین مشت غبار آرایش دیگر نمیآید
مگر ریزد جنون در جیب پروازی عبیر من
اثر از زخم نخجیرم دو بالا میزند ساغر
به رنگ آه و اشک است آب پیکانهای تیر من
شکستن نیست آهنگی که از سازم برون آید
مزاج چینیام موی دگر دارد خمیر من
بهکنج بیخودی بیدل دماغ التفاتی کو
که شور حشر را افسانه گیرد گوشه گیر من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر ابراز حیرت و درد دل شاعر است که در جستجوی شناخت خود و جایگاهش در دنیای هستی است. شاعر به آیینه اشاره میکند که نتوانسته تصویر درستی از او ارائه دهد و از بینظیری خویش سخن میگوید. در دنیای ویران شدهاش، تنها یاد عشق و الفت را در دل دارد. او با تفکر درگذشته و جراحتهایش، به تأمل در زندگی و چالشهایش میپردازد و این که چگونه نتوانسته یاری از دیگران بیابد. به طور کلی، شعر به احساس تنهایی و جستجوی معنا در زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: اگر در این حیرت و شگفتی صدایی ناچار به گوش برسد، من به اندازهی جوهر و عمق آینه میدرخشم و سرشار از زندگیام.
هوش مصنوعی: آیینهٔ هستی هیچگونه اشارهای به من نمیکند، پس اگر در سلطنت عدم نگاهی به من بیندازی، شاید بتوانی شبیه من را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: در این ویرانه، تنها یاد خط الفت او در ذهن من باقی مانده و هیچ چیزی دیگر نتوانسته جای خود را بر دل من ثبت کند.
هوش مصنوعی: من به یادآوری در آینهٔ نقش پا پرداختهام، اما روشن است که تعین و مشخص بودن در این تصویر وجود ندارد، و هیچ تصویری نمیتواند برای من دلپذیر باشد.
هوش مصنوعی: من در زیر آسمان، صدای فریادهایی را دارم که از دل میآید، در حالی که پرندهای گرفتار در قفس، شوق پرواز دارد.
هوش مصنوعی: به مدت طولانی زحمت کشیدهام و به خاطر تلاشهایم، موهایم سفید شده است. حالا میدانم که تلاش مانند سنگتراش، نتیجهاش شبیه به عسل شیرین است.
هوش مصنوعی: همچون اشک، از هیچکس کمک نمیطلبم، جز آنکه زمانی مژگانم به حالت تر برگردد و به یاریام بیاید.
هوش مصنوعی: مروارید در پردهای آبی، به خاطر شکافی که دارد، در حال درخشش است و من نیز در فکر نور خودم دلم تبناک شده است.
هوش مصنوعی: از این توده غبار، زیبایی دیگری نمیآید، مگر اینکه جنون در جیب پرواز عطر من بریزد.
هوش مصنوعی: زخمهای عمیق و دردناک من بازگو میشود و ساغر (جام) به رنگی مانند آه و اشک پر شده است که نشاندهنده تأثیر تیرها و زخمهایی است که تجربه کردهام.
هوش مصنوعی: آهنگی که از ساز من بیرون میآید، شکسته نیست. حال و هوای من تغییر کرده و حالت جدیدی پیدا کردهام.
هوش مصنوعی: در گوشهی تنهایی و بیخودیام، آیا کسی دلش به حال من میسوزد که صدای شوق و جنب و جوش زندگی را بشنود و به آن توجه کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به پهلو ناوک درد که دارد گوشهگیر من
که میخواهد زمین هم جوشن از نقش حصیر من
چو دل خون جگرکافیست رزق ناگزیر من
همان پوشیدن مژگان چو چشم تر حریر من
چه امکانست پیچد نالهام درگنبد گردون
[...]
ز درویشی بقا دارد دل روشن ضمیر من
زند پهلو به آب زندگی، موج حصیر من
کهن تاریخی عشقم که با داوود مدّتها
زبور ناله می سنجید کلک خوش صفیر من
به خواب مرگ نگذارد هجوم لرزه خسرو را
[...]
چرا افتاده ای، ای قهرمان شیر گیر من؟!
غضنفر کش، هژبر انداز، عباس دلیر من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.