همعنان آهم آشوب جهان خواهم شدن
پیرو اشکم محیط بیکران خواهم شدن
دل ز نیرنگ تغافلهای او مأیوس نیست
ناز میگویدکه آخر مهربان خواهم شدن
چون سحر زخمم سفارشنامهٔ گلزار اوست
قاصد خونگر نباشد خود روان خواهم شدن
نرگسش را گر چنین با تیرهروزان الفت است
بعد ازین چون مردمک یک سرمهدان خواهم شدن
پیش خورشیدش مرا از صبح بودن چاره نیست
هر کجا او ماه باشد من کتان خواهم شدن
من که از خود رفتنم دشوار میآید به چشم
محرم طرز خرام او چهسان خواهم شدن
دستگاه ناتوانان جز تظلم هیچ نیست
چون نفس بر خویش اگر بالم فغان خواهم شدن
بیدماغ فرصتم سودایی اقبال کیست
تا هما آید به پرواز استخوان خواهم شدن
خانهٔ جمعیتم بیآفت وسواس نیست
تا کجاها خواب چشم پاسبان خواهم شدن
میکشم عمریست بیدل خجلت نشو و نما
در عرق مانند شمع آخر نهان خواهم شدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با احساساتی عمیق از عشق و درد سخن میگوید. او میخواهد به موجودی سرشار از عشق و شور و شوق تبدیل شود و در عین حال از نیرنگ و بیتوجهی معشوق مأیوس نیست. شاعر به زیباییها و زخمهای خود اشاره میکند و از چگونگی درک و تجربه عشق صحبت میکند. او از چالشهای زندگی، ضعفها و ناامیدیهایش میگوید و در نهایت به این نتیجه میرسد که زندگیاش را با تمام تلخیها و شادیها ادامه خواهد داد و به یک سرزمین جدید از احساسات و تجربیات خواهد رفت.
هوش مصنوعی: من به همراه آه و فریاد خود، میخواهم آشوب و تحول در جهان ایجاد کنم و با اشکهایم به دنیایی بینهایت و وسیع تبدیل خواهم شد.
هوش مصنوعی: دل من هنوز از نیرنگها و بیتوجهی های او ناامید نشده است، چون او با ناز و عشوه میگوید که در نهایت مهربان خواهد شد.
هوش مصنوعی: چون صبح فرا میرسد، زخم من به شکلی زیبا نمایان میشود و مانند یک نامه از گلزار محبوبم است. برایم مهم نیست که چگونه به دیگران بگویم، تنها میخواهم روحام آزاد شود.
هوش مصنوعی: اگر نرگس (چشمان) او به تیرهروزان (بدبختان) چنین اطمینان و نزدیکی دارد، بعد از این من هم مانند مردمک یک سرمهدان (چشم) خواهم شد و در کنار او قرار میگیرم.
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید او در آسمان است، من هیچ راهی برای صبحانه بودن ندارم. هر جا که او درخشش داشته باشد، من هم همانند کتان نرم و انعطافپذیر خواهم شد.
هوش مصنوعی: من که از دست دادن خودم برایم سخت است، چگونه میتوانم به چشم کسی که رازها را میداند، به زیبایی و نرمی رفتار او نگاه کنم؟
هوش مصنوعی: توانمندان در برابر ناتوانان جز شکایت و ناله چیزی ندارند. وقتی خودم را به حالتی درآورم که بخواهم فریاد بزنم، حتی خودم هم نمیتوانم از این وضعیت رهایی یابم.
هوش مصنوعی: موقعیت و فرصت ناچیز من باعث نشد که به موفقیت بزرگ برسم. در دل آرزوی پرواز دارم، اما هنوز در مرحلهای هستم که فقط به آرزوهایم فکر میکنم.
هوش مصنوعی: خانهای که من در آن زندگی میکنم، از آفت وسواس پاک است. نمیدانم تا کجاها باید در خواب بمانم و منتظر بمانم تا کسی مرا بیدار کند.
هوش مصنوعی: مدتهاست که دچار عذاب و شرمندگی هستم و مانند شمعی که در حال ذوب شدن است، به آرامی به سمت نابودی میروم و آخرین لحظات زندگیام را میگذرانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر به این واماندگی مطلق عنان خواهم شدن
گام اول در رهت سنگ نشان خواهم شدن
جبههٔ من درکمین سجدهای فرسوده است
عالمی را قبلهامگر آستان خواهم شدن
اینقدر کز خود به فکر جستجویت رفتهام
[...]
طاق شد طاقت ز عشقت بر کران خواهم شدن
مهربان شو ور نه بر خود مهربان خواهم شدن
خار و خس هرگه در آتش سوخت آتش می شود
مردم از ذوق لبت چندان که جان خواهم شدن
در تبند از تاب رشک طاقت نظاره ام
[...]
در غم عشق تو آخر ناتوان خواهم شدن
عاقبت در خاک چون تیر کمان خواهم شدن
عاشقان را خاکساری رتبه آزادگیست
زیر پای توسنت چون پرنیان خواهم شدن
وامکن بیجا متاع ظلم در دکان دهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.