همعنان آهم آشوب جهان خواهم شدن
پیرو اشکم محیط بیکران خواهم شدن
دل ز نیرنگ تغافلهای او مأیوس نیست
ناز میگویدکه آخر مهربان خواهم شدن
چون سحر زخمم سفارشنامهٔ گلزار اوست
قاصد خونگر نباشد خود روان خواهم شدن
نرگسش را گر چنین با تیرهروزان الفت است
بعد ازین چون مردمک یک سرمهدان خواهم شدن
پیش خورشیدش مرا از صبح بودن چاره نیست
هر کجا او ماه باشد من کتان خواهم شدن
من که از خود رفتنم دشوار میآید به چشم
محرم طرز خرام او چهسان خواهم شدن
دستگاه ناتوانان جز تظلم هیچ نیست
چون نفس بر خویش اگر بالم فغان خواهم شدن
بیدماغ فرصتم سودایی اقبال کیست
تا هما آید به پرواز استخوان خواهم شدن
خانهٔ جمعیتم بیآفت وسواس نیست
تا کجاها خواب چشم پاسبان خواهم شدن
میکشم عمریست بیدل خجلت نشو و نما
در عرق مانند شمع آخر نهان خواهم شدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر به این واماندگی مطلق عنان خواهم شدن
گام اول در رهت سنگ نشان خواهم شدن
جبههٔ من درکمین سجدهای فرسوده است
عالمی را قبلهامگر آستان خواهم شدن
اینقدر کز خود به فکر جستجویت رفتهام
[...]
طاق شد طاقت ز عشقت بر کران خواهم شدن
مهربان شو ور نه بر خود مهربان خواهم شدن
خار و خس هرگه در آتش سوخت آتش می شود
مردم از ذوق لبت چندان که جان خواهم شدن
در تبند از تاب رشک طاقت نظاره ام
[...]
در غم عشق تو آخر ناتوان خواهم شدن
عاقبت در خاک چون تیر کمان خواهم شدن
عاشقان را خاکساری رتبه آزادگیست
زیر پای توسنت چون پرنیان خواهم شدن
وامکن بیجا متاع ظلم در دکان دهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.