دوشکز دود جگر طرح شببشانکردیم
شرری جست ره ناله چراغانکردیم
دهر توفانکدهٔ شوق سراسر زدگی است
گرد دل داشت به هر دشتکه جولانکردیم
لغزشی داشت ره عشقکه درگام نخست
طوف آسودگی آبله پایان کردیم
صبح این میکده گم بود درآغوش خمار
ما هم از شوخی خمیازه گریبان کردیم
وسعت عیش جهان در خور خرسندی بود
عالمی را ز دل تنگ به زندان کردیم
بیتویک غنچهٔ آسوده درتن باغ نماند
هر چه همرنگی دل داشت پریشان کردیم
هر نفس چاک گریبان بهاری دارد
در جگر بوی گل کیست که پنهان کردیم
حاصل سینه برآتش زدن ما چو سپند
اینقدر بود که یک ناله به سامان کردیم
همچو مژگان ز تماشاکدهٔ عالم رنگ
حاصل این بود که خمیازه به دامان کردیم
هیچ عیشی به تماشای دل حیران نیست
به خیال آینه چیدیم و چراغان کردیم
به تنزل عرق سعی ندامتگلکرد
آنچه گم شد ز جبین بر مژه تاوان کردیم
فکر خوبش است سرانچام دو عالم بیدل
همه کردیم اگر سر به گریبان کردیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی است. شاعر ابتدا به بیان تجارب عاطفی و شوقهای خود میپردازد و میگوید که در این دنیای پر از درد و افکار ناامیدانه، تلاش کردهاند که لحظاتی از شادی و عشق را پیدا کنند. او اشاره میکند که زندگی بیعشقی همانند یک باغ بیغنچه است و هر حسی که داشتهاند، در دوری از محبوب به پریشانی و درد تبدیل شده است. شاعر به چیستی عشق و سرنوشت خود میاندیشد و در نهایت به این نتیجه میرسد که زندگی بدون عشق نمیتواند معنا داشته باشد و حسرت و ندامت از دست دادن آن را همچنان با خود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جبههٔ فکر ز خجلت عرق افشان کردیم
در شبستان خیال که چراغان کردیم
دل هر ذرهٔ ما تشنهٔ دیدار تو بود
چشم بستیم و هزار آینه نقصان کردیم
هرکه از سعی طلب دامنی آورد به دست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.