صد بیابان جنون آن طرف هوش خودم
اینقدر یاد که کردهست فراموش خودم
ذوق آرایشم از وضع سلامت دور است
چون صدف خسته دل از فکر دُر گوش خودم
حیرت از لذت دیدار توام غافل کرد
چشمهٔ آینهام بیخبر از جوش خودم
انتظار هوس گردن خوبان تا چند
کاش صبحی دمد از موی بناگوش خودم
پرفشان است نفس لیک زخود رستنکو
با همه شور جنون در قفس هوش خودم
شمع تصویر من از داغ هم افسردهتر است
اینقدر سوختهٔ آتش خاموش خودم
نقد کیفیتم از میکدهٔ یکتاییست
میکشم جرعه ز دست تو و مدهوش خودم
عضو عضوم چمنآرای پر طاووس است
به خیال تو هزار آینه آغوش خودم
بار دلها نیام از فیض ضعیفی بیدل
همچو تمثالکشد آینه بر دوش خودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خودم
با تو چون جوهر آیینه فراموش خودم
مست کیفیت خود گشته ام از دولت عشق
بیخود از نشئهٔ توحید و قدح نوش خودم
حاصل محو خیالی است پریشان مغزی
[...]
نالهٔ عجز نوای لب خاموش خودم
نشئهٔ شوقم و درد می بیجوش خودم
بحر جولانگه بیباکی و من همچو حباب
در شکنج قفس از وضع ادب کوش خودم
گریه توفانکدهٔ عالم آبی دگر است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.