گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بیدل دهلوی

موج ما را شرم دریای‌ کرم

تا قیامت برنمی‌آرد ز نم

درکنار فطرت ما داد عشق

لوح محفوظ نفهمیدن رقم

سطری از خط جین ما نگاشت

سرنگونی بر نیامد از قلم

آسمانها سر به جیب فکر ماست

تاکجا بار امانت برد خم

بی وجود آثار امکان باطل است

پرتو خورشید می‌جوشد بهم

نیست موج و آب جز ساز محیط

بر حدوث اینجا نمی‌چربد قدم

هم کنار گوهر آسوده‌ست موج

در بر آرام خوابیده است رم

جهل و آگاهی ز هم ممتاز نیست

این سر افزود آنچه زان سر گشت ‌کم

گردباد آسا درین صحرای وهم

می‌دود سر بر هوا سعی قدم

امتحان‌ گر سنگ و گل بر هم زند

فرق معدوم است در دیر و حرم

ذره تا خورشید معدوم است و بس

می‌خورد عرفان به نادانی قسم

بعد معنی ‌کسب مایی و تویی است

قرب تحقیق اینکه می‌گویی منم

شخص حیرت مانع تمثال نیست

می‌کند آیینه داری‌ها ستم

عالمی را از عدم دور افکند

این من و مای به هستی متهم

بیدل از تبدیل حرف دال و نون

شد صمد بیگانهٔ لفظ صنم

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
رودکی

چون که زن را دید فغ، کرد اشتلم

همچو آهن گشت و نداد ایچ خم

جمال‌الدین عبدالرزاق

هر که در اصلش بزرگی بوده است

آن ازو هرگز نگردد هیچ کم

پیل کو جز خدمت شاهی نکرد

چون ز آسیب فنا گردد عدم

زاستخوان او اگر پیلی کنی

[...]

حمیدالدین بلخی

لا فضل فی بلد فینا علی بلد

الا لمکة بیت الله والحرم

فانها فضلت من بین سائرها

بحرمة الدین والاسلام و القدم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه