ما شهیدان را وضویی دادهاند از آب تیغ
سجده آموز سر ما نیست جز محراب تیغ
چهره با خورشیدگشتن طاقت خفاش نیست
خیره میگردد نگاه بیجگر از آب تیغ
هر سریکز فکر ابروی کجت گردید خم
از گریبان غوطه زد در حلقهٔ گرداب تیغ
دل ز مژگانهای شوخت هم بساط نشتر است
چشم حیران در خیال ابرویت همخواب تیغ
نیست ممکن پیش ابروی تو سر برداشتن
بیخودیهای دگر دارد شراب ناب تیغ
از زدودن بیطراوت نیست زنگار خطت
شسته میبالد بهار سبزهات از آب تیغ
خون ما در پرده بالی میزند اما چه سود؟
شوخی این نغمه موقوفست بر مضراب تیغ
انتظاری در مزاج هر مراقب طینتی است
گل کند شاید ز خونم مطلب نایاب تیغ
بیتکلف مگذر از فیض شهادتگاه عشق
صبح دیگر میزند جوش از دم سیراب تیغ
جوهر مردی نداری بحث با مردان خطاست
سینهداران سطر زخمی خواندهاند از باب تیغ
نیستم افسرده رنگ عرصهگاه امتحان
خون گرمم میفروزد شمع در محراب تیغ
بی هنر مشکل که باشد تازهروییهای مرد
کرده جوهر شبنمی با سبزهٔ شاداب تیغ
مایهٔگردنکشی غارت کمین آفت است
همچو شمع اینجا سر بیسجده باشد باب تیغ
بیدم تسلیم مگذر پیش ابرویکجش
سر به گستاخی مکش گر دیدهای آداب تیغ
بیدل از مژگان خوابآلود او ایمن مباش
میگشاید فتنهها چشم ازکمین خواب تیغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.