ای ز لعلت سخن گلاب فروش
نگه از نرگست شراب فروش
تیغ ناز تو موجها دارد
از سر بیدلان حباب فروش
زبن دو نیرنگ قطع نتوان کرد
جلوهگر باش یا نقاب فروش
ذرهای مهر بینشان خودی
هرکجا باشی آفتاب فروش
زاهدا کار عشق بیسببی است
تو دعاهای مستجاب فروش
فرصت اینجا ترانهٔ عنقاست
گر توقف کنی شتاب فروش
میروی چشم بسته زین بازار
جنسهای نگه به خواب فروش
نقش هر ذرهای که میبینی
آفتابی است انتخاب فروش
زندگانی قماش راحت نیست
تا نفس داری اضطراب فروش
برق تازان ز خود برون رفتند
حیرت ما همان رکاب فروش
حرف بیموقع از حیا دور است
آبم از پیری شباب فروش
ای شعورت خیالباف جنون
این کتانها به ماهتاب فروش
همه سقای آبروی خودند
یک دو گوهر تو نیز آب فروش
بیدل اینجا کجاست دام و چه صید
دلکمندیست پیچ و تاب فروش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از قدش جلوه انتخاب فروش
از رخش باده آفتاب فروش
عشق در پرده جلوه گر شده باز
دیده حیرتم نقاب فروش
غفلت آباد سرنوشت من است
[...]
آه از این جلوهٔ نقاب فروش
بحر در جیب و ما حباب فروش
تو و صد موج گوهر تمکین
من و یک اشک اضطراب فروش
انفعال است شبنم این باغ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.