آه از این جلوهٔ نقاب فروش
بحر در جیب و ما حباب فروش
تو و صد موج گوهر تمکین
من و یک اشک اضطراب فروش
انفعال است شبنم این باغ
عرقی گل کن و گلاب فروش
چشمی از نقش این و آن بر بند
اعتبار جهان به خواب فروش
دل افسرده سنگ راه وفاست
کاش خون گردد این حجاب فروش
هوش اگر صد قماش پردازد
تو به یک جرعهٔ شراب فروش
آخرکار شعله همواریست
نفسی چند پیچ و تاب فروش
به هوس پایمال نتوان زیست
مخمل ما مباد خواب فروش
باب غم جز دل گداخته نیست
مشتری تشنه است، آب فروش
قدر داغ جگر چه میدانی
رو به دکانچهٔ کباب فروش
سایه پرورد جلوهٔ یاریم
خاک ماگیر و آفتاب فروش
بیدل ایام غازه کاری رفت
ماند بخت سیه خضاب فروش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و ظرایف زندگی و عشق اشاره دارد. شاعر به تفاوت میان جلوههای ظاهری و واقعیات عمیقتر میپردازد. او احساسات خود را با تصاویری از غم، اضطراب و تمنای عشق بیان میکند و به نوعی از نکبتها و ناپایداریهای زندگی انتقاد میکند. در این شعر، حرفهایی دربارهی توهمات و حقیقتهای زندگی، دلهای شکسته و آرزوی رسیدن به زیبایی و عشق وجود دارد. شاعر تأکید میکند که در دنیای پر زرق و برق، تنها چیزهایی که ارزشمندند، عشق و احساسات واقعی هستند که باید از آنها مراقبت کرد.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت ظاهری اشاره دارد که ممکن است فریبنده باشد، اما در عمق آن حقیقتی نهفته است. همزمان، مقایسهای بین عمق و غنای دریا و سطحی بودن حبابها وجود دارد. در واقع، شاعر به نوعی از رویای زیبا و فریبایی که به نظر واقعی میآید، ولی در واقع پوچ و بیاهمیت است، انتقاد میکند.
هوش مصنوعی: تو در میان امواج زیبای خود ثبات و نظم داری، و من در حالتی نگران و مضطرب تنها یک اشک به یاد تو دارم.
هوش مصنوعی: شبنم این باغ به نوعی بیعمل و منفعل است؛ بنابراین، گلها را عرقزده و عطرشان را به فروش برسانید.
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده که به تصاویری که از دیگران در ذهنت ایجاد شده است اهمیت بدهی؛ در غیر این صورت، اعتبار و ارزش دنیایت را به خواب سپردهای و از دست میدهی.
هوش مصنوعی: دل غمگین همچون سنگی است که در مسیر عشق وجود دارد؛ ای کاش این مانع برطرف شده و به خون بدل شود تا مسیر عشق باز گردد.
هوش مصنوعی: اگر هوش و استعداد را به صد شکل و رنگ درآوری، یک جرعهٔ شراب کافی است تا تو را به مقامِ فراز برساند.
هوش مصنوعی: در پایان، زندگی مانند شعلهای است که پس از دقایقی به آرامی فروکش میکند، و ما تنها چند لحظه در این پیچ و تابها تجربه خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: نمیتوان با آرزوهای برباد رفته زندگی کرد، امیدوارم که به خواب و خیال در نیفتیم.
هوش مصنوعی: در دنیای غم، تنها دل سوزان وجود دارد. مانند مشتری که تشنه است و در جستجوی آب میگردد.
هوش مصنوعی: تو چه میدانی که چقدر درد و رنج در دل یک فرد وجود دارد، وقتی که به دکان کبابفروش مینگری؟
هوش مصنوعی: سایهٔ پروردگار کمکحال من است، زیبایی یارم باعث افتخار من است؛ گرچه من خاکی و معمولی هستم، اما خورشید وجود او را به دست میآورم.
هوش مصنوعی: در روزگار جوانی، همه چیز رو به راه بود، اما حالا بخت نیکو از من دور شده و تنها غم و اندوه باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از قدش جلوه انتخاب فروش
از رخش باده آفتاب فروش
عشق در پرده جلوه گر شده باز
دیده حیرتم نقاب فروش
غفلت آباد سرنوشت من است
[...]
ای ز لعلت سخن گلاب فروش
نگه از نرگست شراب فروش
تیغ ناز تو موجها دارد
از سر بیدلان حباب فروش
زبن دو نیرنگ قطع نتوان کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.