فریاد جهان سوخت نفس سعی کمندش
تا سرمه رسانید به مژگان بلندش
از حیرت راه طلبش انجم و افلاک
گم کرد صدا قافلهٔ زنگله بندش
ننمود سحر نیز درین معرض ناموس
بیش از دو نفس رشته به صد چاک پرندش
هر گرد که برخاست ازین دشت پری بود
یارب به چه رفتار جنون کرد سمندش
صد مصر شکر آب شد از شرم حلاوت
پیش دو لب او که مکرر شده قندش
کو تحفهٔ دیگر که بیرزد به قبولی
دل پیشکشی بود که در خاک فکندش
جز در چمن شرم جمالش نتوان دید
ای آیینهسازان عرق افتاد پسندش
تسلیم به غارتکدهٔ یأس ندارد
جز سجده که ترسم ز جبینم ببرندش
چون من ز دل خاک کمربسته جهانی
تا زور چه همتگسلد اینهمه بندش
تشویش دل کس نتوان سهل شمردن
زان شیشه حذر کن که به راهت شکنندش
دل فتنهٔ شورافکن هنگامهٔ هستی است
نُه مجمر گردون و یک آواز سپندش
بیدل به که گویم غم بیداد محبت
این تیر نه آهیست که از دل شکنندش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف حالتی از عشق و احساس عمیق میپردازد که شاعر در آن دچار حیرت و تلاطم است. او از تأثیرات عشق و سوزش دلش میگوید و بیان میکند که چگونه این احساسات میتوانند قدرتی همچون آتش یا جنون داشته باشند. شاعر به زیبایی معشوق اشاره کرده و میگوید که هیچ چیز نمیتواند به زیبایی او برابری کند. همچنین به چالشهای دلمشغولیها و تردیدهای درونی خود پرداخته و تاکید میکند که عشق نابودکننده و عمیق است. تصویرسازیهای زیبا در مورد معشوق و دلتنگیها در این شعر به وضوح نمایان است و نشان میدهد که چگونه عشق میتواند انسان را تحت تأثیر قرار دهد و راهی برای تسلیم نداشته باشد.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر تلاش و کوشش خود فریاد میزند و تلاش میکند که به زیبایی و کمال برسد، همانطور که سرمه به مژگان بلند زیبایی میبخشد.
هوش مصنوعی: از شگفتی و حیرت در جستجوی او، ستارهها و آسمانها به گمراهی افتادند و صدا به قافلهای رسید که در زنجیر او بودند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که سحر و جادو نتوانستهاست بیشتر از دو بار در این موقعیت به زیبایی یا جذابیت بپردازد، به طوریکه تنها یک رشته از آن، در برابر چندین زیبایی یا جذابیت دیگر، خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: هر گرد و غباری که از این دشت بلند میشود، نشانهای از پری و روحی است. ای کاش میدانستم این سمند (اسب) با چه رفتار جنونی برخورد کرده است.
هوش مصنوعی: از زیبایی و شیرینی لبان او، تمام شهدهای شیرین دنیا تحت تأثیر قرار گرفته و شرم میکنند. لبان او آنقدر شیرین و دلفریب هستند که چون قند دوباره به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: کجا میتوانی هدیهای دیگر پیدا کنی که ارزش قبول کردن داشته باشد، در حالی که آن پیشکش را به خاک سپردهاند؟
هوش مصنوعی: فقط در باغ، زیبایی او را میتوان دید. ای سازندگان آینه، به این خاطر است که عرق از خوفش بر پیشانیتان مینشیند.
هوش مصنوعی: تنها راهی که در برابر ناامیدی و despair میتوانم پذیرش داشته باشم، سجده کردن است. اما میترسم که در این حالت، سجدهام را از من بگیرند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چون من از دل خاک برخاستهام، دنیا نمیتواند با هیچ نیرویی این همه بندها و محدودیتهایی که بر من وجود دارد را از بین ببرد. به عبارتی دیگر، بیانگر احساس آزادی و قدرت در مواجهه با سختیها و موانع است.
هوش مصنوعی: نگران دل کسی نباش، زیرا این نگرانی آسان نیست. از آن شیشهای که در دست داری، دوری کن؛ چون ممکن است به راحتی بشکند و مسیرت را دچار مشکل کند.
هوش مصنوعی: دل، منبعی از آشوب و هیجان در دنیای وجود است. مانند نُه چراغ در گردونهٔ زندگی که هر کدام نور خاصی دارد، و یک صدای پاک و زنده آن را همراهی میکند.
هوش مصنوعی: به کسی نمیتوانم بگویم که غم عشق چقدر شدید است، این درد مانند آهی نیست که بتوان آن را از دل بیرون کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزی که یکی شیفته آمد به کمندش
آرام نگیرد دل دیوانه پسندش
گر شیفتگی زین دل دیوانه نیاموخت
بر پای چرا بند نهد زلف بلندش
آهی است که از حسرت او سر زند از سنگ
[...]
در گردنش آویخته گیسوی بلندش
یا گردن خورشید درآمد بکمندش
رخ آتش و آن خال سیاه است سپندش
تا آنکه حسودان نرسانند گزندش
شکرستان لبش رسته خط از مشک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.