پهلو به چرخ میزند امروز جاه عید
کج کرده است باز مه نو کلاه عید
دارد ز ماه نو همه تن یک خط جبین
یارب بر آستان که افتاد راه عید
گویا به وصف قبلهٔ معنینواز ماست
این مصرع بلند فلک دستگاه عید
آن قبلهای که جانب محراب ابروبش
خم دارد از هلال غرور نگاه عید
صبح وفا سرشته لب مهرپرورش
دارد تبسمی که نیاید ز ماه عید
هرچند از هلال رقم کرد روزگار
در چشم اعتبار خطی از گواه عید
پیش درش ز خجلت تسلیم بیدل است
تا آسمان نشان لب عذرخواه عید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید
ابر و هلال روزه و رخسار ماه عید
چشمم پر است از تو چو صحن نمازگاه
دروی خطت سیاه و جمال تو شاه عید
شاید که در کنار کشم از میان خلق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.