ناله میافشاند پر در باغ ما بلبل نبود
عبرتی بر رنگ عشرت خنده میزد گل نبود
سیر این باغم نفس درپیچ وتاب جهد سوخت
موج خشکی داشت جوی آرزو سنبل نبود
وضع ترتیب تعلق غیر دردسر نداشت
خوشه بند دانه ی زنجیر جز غلغل نبود
رنگ حال هیچکس بر هیچکس روشن نشد
رونق این انجمن غیر از چراغگل نبود
زین خمستان هیچکس سرشار معنی برنخواست
جامها بسیار بود اما یکی پر مل نبود
عالمی بر وهم رعنایی بساط ناز چید
موی چینی دستگاه طره و کاکل نبود
پردهها برداشتیم از اعتبارات غرور
در میان خواجه و خر حایلی جز جل نبود
خلق بر خود تهمتی چند از تخیل بستهاند
ورنه سرو آزاد یا قمری اسیر غل نبود
پیکر خاکی جهانی را غریق وهم کرد
از سر آبی که بگذشتیم ما جز پل نبود
مستی اوهام بیدل بیدماغم کرد و رفت
فرصتی میزد نفس در شیشهها قلقل نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر نشانههای یأس و ناامیدی را به تصویر میکشد. باغی که در آن بلبل و گل نیست و شادیها رنگ باختهاند. بافت و حال و هوای زندگی خالی از معنا و احساس است و هیچ چیز نمیتواند انسان را شاد کند. در این جهان، هیچکسی نمیتواند به شادی و رونق واقعی دست یابد، و همه چیز در گریز از واقعیت و گرفتار در وهم و خیال است. شاعر بر این نکته تأکید دارد که انسانها خود را به توهمات بستهاند و به جای حقیقت، در پی ظواهر و دروغهای خوشایند هستند. در نهایت، او به سراب و بیمعنایی وجود اشاره میکند و میگوید که زندگی به طور کلی از عمق و مفهوم خالی است.
هوش مصنوعی: در باغ ما بلبل نمیخواند و پرچم عشق را به اهتزاز درنمیآورد، گلی هم نیست که بوی خوش دهد و خنده کند، یعنی حالتی از شادابی و نشاط در اینجا وجود ندارد و همه چیز بیحالت و بیروح است.
هوش مصنوعی: در این باغ، روح من در حال گردشی پیچیده و دشوار است. جریان آرزوی من، همچون جوی خشک، به شدت دچار خشم و غم ناشی از نبودن سنبل (گل) در این مکان است.
هوش مصنوعی: تنظیم و ترتیب دادن به وابستگیها کار پر دردسری نبود، مانند اینکه خوشهای از دانههای زنجیر تنها صدای زنگزنی را ایجاد کرد و چیز دیگری نداشت.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که هیچکس نتوانسته حالت و احوال دیگران را بهخوبی درک کند و همچنین بهجز روشنایی چراغ گل، جذابیت و زیبایی این جمع دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: در این باغ، هیچکسی نیست که از معانی عمیق سیراب شده باشد؛ هرچند که جامهای زیادی وجود دارد، اما هیچکس پر از ملاحت و زیبایی نیست.
هوش مصنوعی: دنیا به این زیبایی که در ذهن میپرورانیم وجود ندارد. آنچه ما از زیبایی تصور میکنیم، تنها اوهامی است که در خیال ماست و در واقع هیچگاه نمیتواند به واقعیتی که در افکارمان داریم، نزدیک شود.
هوش مصنوعی: ما تمام موانع و تصورات نادرستی که بر سر راه انسانها بود را کنار زدیم. دیگر تفاوتی بین افراد مرفه و فقیر وجود ندارد و تنها یک عامل محدودکننده باقیمانده است.
هوش مصنوعی: انسانها به خاطر خیال پردازیهای خود، به یکدیگر تهمتهایی میزنند، در حالی که اگر واقعیت را ببینند، متوجه میشوند که مانند سرو آزاد یا قمر، هیچیک در قید و بند نیستند.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حال و هوای زندگی و واقعیت وجودی انسانها میپردازد. نویسنده به نوعی بیان میکند که وجود مادی و دنیوی همه ما به نوعی در توهم و خیالی غرق شده است، و آن آب یا حقیقتی که ما از آن گذشتهایم، تنها یک پل است که ما را به واقعیت و آگاهی میرساند. به عبارتی دیگر، این دنیا و تجربیات ما ممکن است موقتی و فانی باشند و تنها وسیلهای برای رسیدن به درک عمیقتری از حقیقت وجود هستند.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالتی از سرمستی و غفلت میپردازد که باعث میشود فکر و اندیشه فرد در تلاطم و پریشانی قرار گیرد. در این حالت، ذهنتش به سوی پرورش اوهام و خیالات میرود و به گونهای از واقعیت دور میشود. در عین حال، لحظهای از لذت یا شادی هنوز وجود دارد اما نمیتواند به طور مؤثری دوام بیاورد و به سرانجام برسد. در این تصویر، روح و نفس انسان به حالت خمودی و سستی دچار میشود و خبری از قوس و قزح زندگی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.