کارجهان خواه عجز، خواه سری میکند
آگهی اینجا کجاست بیخبری میکند
مقصد عزم نفس هیچ نمودار نیست
یک تپش پا به گل نامهبری میکند
کیست کزین خاکدان گرد بلندی نکرد
آبله هم زیر پا عزم سری میکند
بسکه تنکفرصت است عشرت این انجمن
تا به چراغی رسیم شب سحری میکند
ضبط عنان سرشک ازکف ما بردهاند
شوق پری جلوهای شیشهگری میکند
انجمن میکشان خامشی آهنگ نیست
شیشهٔ ما سنگ را کبک دری میکند
سفله ز کسب کمال قدر مربی شکست
قطره چو گوهر شود بد گهری میکند
در همه حال آدمی شخص ملک سیرت است
لیک به جاه اندکی ناز خری میکند
حرص گوارا گرفت تلخی ادبار منع
پیش طمع دور باش نیشکری میکند
جوهر فرهاد نیست ورنه در این کوهسار
صورت هر سنگ و گل، مو کمری میکند
زنگ و صفای دل است غفلت و آگاهیام
آینه در هر صفت پردهدری میکند
بیدل از افشای راز منفعلم کرد عشق
پیش که نالد ادب گریهتری میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی موضوعاتی مانند تلاش انسان، جستجوی مقصد، و ناپایداری و محدودیتهای زندگی میپردازد. شاعر به عجز و ناامیدی انسان در تلاش برای یافتن هدف و معنا اشاره میکند و بر اهمیت فرصتهای محدود در زندگی تأکید میکند. او همچنین به تناقضات درونی انسان، حرص و طمع، و تأثیر عشق بر رفتار و صفات انسانی اشاره میکند. در نهایت، شاعر از بیدلی و درد دل ناشی از عشق و افشای رازهای درونی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: جهان برای هدف خود تلاش میکند، چه با ناتوانی، چه با راز و رمز. اینجا جای آگاهی است، اما ناآگاهی هم وجود دارد.
هوش مصنوعی: هدف و نیّتی که در نفس وجود دارد، به وضوح مشخص نیست. فقط یک حرکت ساده و ناگهانی به گلی پیام میفرستد.
هوش مصنوعی: کیست که از این خاکی که در آن زندگی میکنیم، به جایی بلندتر نرسیده و با این حال، حتی وقتی که زیر پایش میافتد، به تلاش و جدیت ادامه میدهد؟
هوش مصنوعی: این انجمن از آنقدر کمفرصت است که تا بخواهیم از آن لذت ببریم، شب به پایان میرسد و صبح زود با روشن شدن چراغ سحر، همه چیز به اتمام میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به احساسی اشاره دارد که در آن، اشک و اندوه ما تحت کنترل نیست و به نوعی از دست ما خارج شده است. همچنین، شوق و آرزوی دیدن زیباییها، مانند هنری که شیشهگر در خلق آثارش به کار میبرد، در وجود ما شعلهور شده است. به طور کلی، این احساس ترکیبی از غم و شوق را در دل انسان به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در جمع میکشان، سکوتی وجود ندارد و آهنگ خاصی به گوش نمیرسد. شیشهی ما چنان لطیف و شکننده است که سنگ نتواند به آن آسیب بزند.
هوش مصنوعی: انسان نادان و بیخبر از دانایی و کمال، همیشه در تلاش است که استاد و مربیای را شکست دهد. اما وقتی از آن قطرهای که به کمال رسیده یاد میشود، آن قطره به مانند گوهری ارزشمند جلوهگر میشود و در برابر بیارادگی افراد نادان قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: آدمی در هر شرایطی بر ملک سیرت خود تسلط دارد، اما به خاطر مقام و موقعیتش گاهی احساس برتری و ناز میکند.
هوش مصنوعی: حرص و طمع شیرین به نظر میرسد، اما در واقع تلخی مشکلات و ناکامیها را به دنبال دارد. پس بهتر است از طمع دوری کنید، چرا که ممکن است با عواقب ناگواری مانند درد و رنج روبهرو شوید.
هوش مصنوعی: اگر جوهر و ذات فرهاد در این کوهها وجود داشت، هر سنگ و گلی میتوانست به زیبایی و دلربایی موهای کمری را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: غفلت و آگاهی به وضع دل مانند زنگ و صفاست، و در هر صفتی مانند آیینه عمل میکند که پردهها را کنار میزند.
هوش مصنوعی: عشق باعث شده است که نتوانم رازهایم را افشا کنم و به همین دلیل، ادب و ملاحظه هم مانع از این میشود که به راحتی درباره احساساتم صحبت کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روی تو چون نوبهار جلوهگری میکند
زلف تو چون روزگار پردهدری میکند
والله اگر سامری کرد به عمری از آنک
چشم تو از سحرها ماحضری میکند
مفلسی من تو را از بر من میبرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.