دل پا شکسته حق طلب، به رهت چگونه ادا کند
که چو موج، گوهرش از ادب، ندویدن آبلهپا کند
نفس رمیده گر از خودم نشود کفیل برآمدن
چو سحر دماغ طرب هوس به چه بام کسب هوا کند
مشنو ز ساز گدای من به جز این ترانه نوای من
که غبار بیسر و پای من به رهت نشسته دعا کند
به جهان عشوه چو بوی گل نخوری فریب شکفتگی
که به بیم غنچه تبسمت ز هزار پرده جدا کند
نه به دیدهها ز عیان اثر نه به گوشها ز بیان خبر
به گشاد روزن بام و در، کسی از کسی چه حیا کند
نشود مقلد راز دل به هوس محقق مستقل
ز غرور اگر همه ناوکت به نشان رسدکه خطاکند
به هزار پیچ و خم هوس گره است سلسلهٔ نفس
چقدر طبیعت ازین و آن گسلدکه رشته رسا کند
به غبار قافلهٔ عدم بروآنقدرکه ز خود روی
نشده است گم دل عاقلی که تلاش بانگ درا کند
شود آب انجمن حیا به فسوس دست مروتت
که دفی به آن همه بیحسی ز طپانچهٔ تو صدا کند
رگ خواب راحت عاجزان مگشا به نشتر امتحان
که بهپهلوبت ستم است اگر نی بورسبا مژه واکند
کف دست سوده به یکدگر چمن طراوت بیدلی
که ز صد بهار گل اکتفا به همین دو برگ حنا کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات دردناک و حقطلبانه شاعری میپردازد که در عشق و زندگی با چالشهای زیادی مواجه است. شاعر از دشواریهای ابراز عشق و ناکامیهایی که از عدم درک متقابل ناشی میشود، سخن میگوید. او تأکید میکند که نباید به ظواهر فریبنده دلخوش شد و نسبت به حقی که در دل دارد، با تردید و بیم روبهرو نشود. در عین حال، شاعر به انتظارات و آرزوهایش اشاره میکند و تلاش میکند که خلأهای عاطفی و غمهای ناشی از جدایی را به تصویر بکشد. در نهایت، او بر اهمیت سادگی و جوهره واقعی احساسات تأکید دارد و بیان میکند که نباید از آسیبهای اجتماعی و تبعات حیات ظاهری غافل شد.
هوش مصنوعی: دل شکستهای که به دنبال حق است، چگونه میتواند خواستههایش را بیان کند زمانی که همچون موج، زیباییاش با ادب از بین میرود و نمیتواند به راحتی بیان شود.
هوش مصنوعی: اگر نفس من که از خودم دور شده، نتواند مجوز برخاستن را بگیرد، پس دماغ شادابی و آرزوی خوشی چه تلاشی برای به دست آوردن لذت خواهد کرد؟
هوش مصنوعی: به صدای ساز و نواهای من گوش نده. فقط به این ترانه توجه کن. غبار و بیپناهی من در راه تو ایستاده و دعا میکند.
هوش مصنوعی: اگر در دنیای عشق فریب زیباییها را نخورید، بدانید که لبخند غنچه، به هزار پرده راز و رازگویی جدا میشود.
هوش مصنوعی: نه آثار دیدهبان و نه خبرهای شنیده شده از کسی، هیچکدام اثری ندارند. وقتی درها و پنجرهها باز است، هیچکس به دیگری حیا نمیکند.
هوش مصنوعی: انسان نباید به خواستهها و هوسهای خود دچار شود، زیرا ممکن است با غرور خود به حقیقتی نرسد. اگر همه نشانهها و نشانهها هم به او برسد، باز هم ممکن است مرتکب اشتباه شود.
هوش مصنوعی: سلسله نفس که نمایانگر خواستهها و آرزوهای ماست، به هزاران پیچ و خم و دشواری گره خورده است. طبیعت چقدر از این و آن جدا میشود تا بتواند ارتباط و پیوندی مؤثر برقرار کند.
هوش مصنوعی: به سراغ گرد و غبار راهی برو که هنوز از خودت گم نشدهای. دل انسان عاقل باید در تلاش باشد تا صدای حقیقت را بشنود.
هوش مصنوعی: تا وقتی که وجودت به خوشی و مهربانی آغشته باشد، دیگران هم تحت تأثیر رفتار تو قرار میگیرند و حتی کوچکترین حرکاتت میتواند در آنها احساساتی عمیق ایجاد کند.
هوش مصنوعی: هرگز رگ خواب کسانی که در سختی و ضعف به سر میبرند را با آزمایش و امتحان نزن، زیرا این کار به تو صدمه میزند و به آنها ظلم میکند اگر کسی دیگر نتواند با چشم تو مسئله را حل کند.
هوش مصنوعی: دستها را به هم میمالیم و درختان را طراوتی از دل بیدلی میدهیم، در حالی که از صد بهار گذشته، تنها به همین دو برگ حنا اکتفا میکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.