عالم همه زین میکده بیهوش برآمد
چون باده ز خم بیخبر از جوش برآمد
چندانکه گشودیم سر دیگ تسلی
سرپوش دگر از ته سرپوش برآمد
حرفی به زبان آمده صد جلدکتابست
عنقا به خیال که فراموش برآمد
ای بیخبران چارهٔ فرمان ازل نیست
آهیکه دل امروز کشد دوش برآمد
بیمطلبی آینه، جمعیت دلهاست
موجگهر از عالم آغوش برآمد
کیفیت مو داشت گل شیب و شبابت
پیش ازکفن این جلوه سیهپوش برآمد
این دیر خرابات خیالیست که اینجا
تا شعلهٔ جواله قدحنوش برآمد
دونطبع همان منفعل عرض بزرگیست
دستار نمود آبله پاپوش برآمد
بر منظر معنیکه ز اوهام بلندست
نتوان به خیالات هوس گوش برآمد
صد مرحله طیکرد خرد در طلب اما
آخرپی ما آن طرف هوش برآمد
از نغمهٔ تحقیق صدایی نشنیدیم
فریاد که ساز همه خاموش برآمد
دیدیم همین هستی ما زحمت ما بود
سر آخر کار آبلهٔ دوش برآمد
بیدل مثل کهنهٔ افسانهٔ هستی
زین گوش درون رفت و از آن گوش برآمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی حالتهای روحی و وجودی انسان در دنیای فانی میپردازد. شاعر از حالاتی مانند بیهوشی و سرمستی ناشی از میکده سخن میگوید و به فضای پر از حسرت و یادآوریهای عمیق اشاره میکند. او به کنجکاویهای عقل و دریافتهایش میپردازد و نشان میدهد که در جستجوی معنا، انسانها به تجربههای عمیق دست میزنند. در نهایت، شاعر به سرانجام همه این جستجوها اشاره کرده و میگوید که در نهایت، وجود انسان به زحمت و رنج گره خورده است. او تلنگری به بیمحتوایی زندگی میزند و به نوعی میگوید که انسان در آرزوها و خیالها غوطهور است.
هوش مصنوعی: همه مردم از این میکده مست و بیخبر شدهاند، مثل زمانی که شراب از ظرف بیرون میریزد و هیچکس از جوشش آن خبر ندارد.
هوش مصنوعی: هرچقدر که ما سعی کردیم مسائل و مشکلات را حل کنیم، باز هم مشکلات جدیدی به وجود آمدند که باید به آنها رسیدگی کنیم.
هوش مصنوعی: هر کلمهای که به زبان میآید، به اندازهی هزاران کتاب ارزش دارد، اما در خیال به نظر میرسد که آنچه گفته شده به فراموشی سپرده شده است.
هوش مصنوعی: ای نادانان، برای فرمان ازلی چارهای وجود ندارد. آنچه امروز دل رنجیده مرا احساس میکند، دیشب به وجود آمد.
هوش مصنوعی: آینه هیچ چیزی ندارد، اما دلها در آن جمع شدهاند. از دلهای معشوق، حس و عشق به بیرون جاری شده است.
هوش مصنوعی: کیفیت موهای گلی، شبیه به نرمی و زیبایی گل شیب است و قبل از آنکه در پوششی تاریک و سیاهمند قرار بگیرد، این زیبایی نمایان شده است.
هوش مصنوعی: این مکان خراب و بیسر و سامان، تنها یک تصور است که در اینجا، تا وقتی که جام پر از شراب برداشته میشود، وجود دارد.
هوش مصنوعی: بیذوقی و بیتوجهی به هنر و زیبایی، مانند یک مانع بزرگ است که زیبایی را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث میشود که آثار خوب و ارزشمند نتوانند خود را به خوبی نشان دهند.
هوش مصنوعی: در نگاه به حقیقتی که فراتر از توهمات است، نمیتوان به خواستههای نفس گوش سپرد.
هوش مصنوعی: در طی مسیر جستجوی دانش، خرد انسان مراحل بسیاری را پشت سر گذاشته و پیشرفت کرده است، اما در انتها آنچه مهم است، این است که درک و هوش واقعی در یک نقطه خاص ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: ما صدایی از جستجوی حقیقت نشنیدیم، فقط فریادهایی به گوش رسید که همه سازها خاموش شدند.
هوش مصنوعی: ما متوجه شدیم که وجود ما نتیجه تلاشهایمان است و در نهایت، زحمات ما به یک مشکل یا درد بزرگ تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: بیدل مانند داستانی قدیمی از زندگی است که از یک گوش وارد میشود و از گوش دیگر خارج میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.