عبرتیکوتا لب از هذیان به هم دوزد مرا
موج اینگوهر نمیدانم چه پهلو زد مرا
عمرها شد آتشم افسرده است ما نفس
خندهها بسیارکردیمگریه آموزد مرا
زان همهحسرت کهحرمان باغبارم بردهاست
میزند دامن نمیدانم کی افروزد مرا
محرم آن شعله خویم جانب دیرم مخوان
عالمی را جمع سازم هرکه بدوزد مرا
حرفلعل اوخموشم کردبیدلعمرهاست
گبر دارد رو به محرابیکه میسوزد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به احساسات عمیق و پیچیده خود اشاره دارد. او از درد و رنجهایی که تجربه کرده، سخن میگوید و از اینکه چقدر طول کشیده تا به این وضعیت برسد، حسرت میخورد. زندگیاش همچون آتش افسردهای است که نیاز به نجات دارد. او از خندههای گذشته یاد میکند که اکنون به یاد گریههایش میآورد. در نهایت، به دلیلی ناشناخته به سمت شعلهای میرود که او را میسوزاند. شاعر احساس تنهایی و ناامیدی میکند و در جستجوی آرامش و درک بیشتری از زندگی است.
هوش مصنوعی: موجی مرا به سمتی میکشاند که نمیدانم چیست و چگونه به این وضعیت دچار شدهام. در این لحظه، این غم و اندوه به من هجوم آورده و ذهنم پر از فکرهای پراکنده است.
هوش مصنوعی: سالهای زیادی است که آتش درونم خاموش شده است. ما بارها و بارها خنده کردیم، اما حالا گریه کردن را به من میآموزد.
هوش مصنوعی: بخاطر تمام حسرتهایی که به سبب دوری از باغ و بستان به دلم نشسته، مدام دامنم را میزند و نمیدانم چه زمانی به جانم آتش میافروزد.
هوش مصنوعی: من به عشق و محبت آن شعله نزدیکم، پس مرا به کعبه و مکانهای مقدس نبر. من میتوانم جهانی را در کنار خود جمع کنم، هر کس که بخواهد با من گره بخورد و به من نزدیک شود.
هوش مصنوعی: حرفهای خوش او من را خاموش کرده است و سالهاست که در برابر محراب، که در آن میسوزم، نشستهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.