دل مپرسید چرا سوخته یا میسوزد
هرچه شد باب وفا سوخته یا میسوزد
برق آن جلوهگراین استکه من میبینم
خانهٔ آینهها سوخته یا میسوزد
سوز عشق و دل افسرده زاهد هیهات
از شرر سنگ کجا سوخته یا میسوزد
اثر از نالهٔ ارباب هوس بیزار است
برق تصویر که را سوخته یا میسوزد
غره صبر مباشید کزین لالهرخان
هرکه گردید جدا سوخته یا میسوزد
برق سودای تو در پرده اندیشهٔ ما
کس چه داند که چها سوخته یا میسوزد
رشحهٔ فیض قناعت بطلب کاتش حرص
خرمن عمر ترا سوخته یا میسوزد
ساز هستی که حریفان نفسش میخوانند
تا شود گرم نوا سوخته یا میسوزد
ای شرر ترک هوس گیر که تا دم زدهای
نفس هرزه درا سوخته یا میسوزد
کیست پرسد ز نمکدان لب او بیدل
کز چه زخم دل ما سوخته یا میسوزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنکه ما را به جفا سوخته یا میسوزد
نتوان گفت چرا سوخته یا میسوزد
پیش چشمش نکنی حاصل هستی خرمن
که به یک برق ادا سوخته یا میسوزد
تاکی ای آینه زحمتکش صیقل باشی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.