گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بیدل دهلوی

چنین‌گر طیع‌بیدر‌ت‌به‌خورد و خواب‌می‌سازد

به چشمت اشک را هم‌گوهر نایاب می‌سازد

ضعیفی دامنت دارد خروش درد پیدا کن

که‌ هرجا رشته‌ٔ سازی‌ست با مضراب می‌سازد

درین میخانه فرش سجده باید بود مستان را

که موج باده از خم تا قدح محراب می‌سازد

جنون کن در بنای خانمان هوش آتش زن

همین وضعت خلاص از کلفت اسباب می‌سازد

نفس را الفت دل نیست جز تکلیف بیتابی

که دود از صحبت آتش به پیچ و تاب می‌سازد

چو صبحی‌ کز حضور آفتاب انشا کند شبنم

خیال او نفس در سینهٔ من آب می‌سازد

چنین کز سوز دل خاکستر ایجاد است اعضایم

تب پهلوی من از بوریا سنجاب می‌سازد

به برق همت از ابرکرم قطع نظرکردم

تریهای هوس کشت مرا سیراب می‌سازد

به هجران ذوق وصلی د‌ارم و بر خویش می‌بالم

در آتش نیز این ماهی همان با آب می‌سازد

درین محفل ندارد بوی راحت چشم واکردن

نگاه بیدماغان بیشتر با خواب می‌سازد

ندارد بزم امکان چون ضعیفی‌،‌کیمیاسازی

که اجزای غرور خلق را آداب می‌سازد

تواضعهای ظالم مکر صیادی بود بیدل

که میل آهنی را خم شدن قلاب می‌سازد

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
خیالی بخارایی

ز بس کز گریه چشم من به خونِ ناب می‌سازد

مرا در پیش مردم دم به دم بی‌آب می‌سازد

مگر دارد کمینی بر دل بیدار من چشمت

که هر ساعت به نازی خویش را در خواب می‌سازد

سبب رنج و غمت شد راحت و عیش مرا، بنگر

[...]

صائب تبریزی

به رغبت با خم زلفش دل بی‌تاب می‌سازد

چو آب زندگی با ماهی این قلاب می‌سازد

شود گلزار ابراهیم آتش بر گنهکاران

دل ما را چنین گر شرم عصیان آب می‌سازد

به احسان ای توانگر دستگیری کن فقیران را

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سیدای نسفی

دلم را آن مه زرگر چون زر در تاب می‌سازد

به دستش هرچه می‌افتد همان دم آب می‌سازد

بیدل دهلوی

نفس ‌با یک‌ جهان وحشت به‌ خاک‌ و آب می‌سازد

پرافشان نشئه‌ای با کلفت اسباب می‌سازد

چو آل دودی ‌که پیدا می‌کند خاموشی شمعش

زخود هرکس تسلی شد مرا بیتاب می‌سازد

دل آواره‌ام هرجا کند انداز بیتابی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه