تا لبش در نظرم میگذرد
آبگشتن ز سرم میگذرد
فصل گل منفعلم باید ساخت
ابر بی چشم ترم میگذرد
زین گذرگه به کجا دل بندم
هرچه را مینگرم میگذرد
در بغل نامهٔ عتقا دارم
خبرم بیخبرم میگذرد
حلقه شد قامت و محرم نشدم
عمر بیرون درم میگذرد
جادهٔ پیسپر تسلیمم
هر چه آید به سرم میگذرد
ششجهت غلغل صور است اما
همه در گوش کرم میگذرد
مژهای باز نکردم هیهات
پر زدن زیر پرم میگذرد
موج اینبحر نفس راست نکرد
به وطن در سفرم میگذرد
هر طرف سایهصفت میگذرم
یک شب بیسحرم میگذرد
کاش با یأس توان ساخت چو بید
بیبری هم ز برم میگذرد
دل ندانم به کجا میسوزد
دود شمعی ز سرم میگذرد
خاکم امروز غبارانگیز است
پستی از بام و درم میگذرد
کاروان الم و عیش کجاست
من ز خود میگذرم میگذرد
چند چون شمع نگریم بیدل
انجمن از نظرم میگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.