نیک رنجورم ز رنج آتش فشان فراق
سخت خاطر خسته ام از دست دستان فراق
نیست روزی تا ز فرقت بر دل ما نیست غم
آنچ ما را هست بر دل باد بر جان فراق
درد بی درمان فراق آمد وزین معلوم نیست
هیچ صاحب درد را فی الجمله درمان فراق
خلق سرگردان بود چون گوی تا دور فلک
گوی غم باشد درافگنده به میدان فراق
نیست شفقت با فراق البته گویی زآسمان
آیت شفقت نیامد هیچ در شان فراق
میزبانی بس ترش روی آمد الحق زانکه نیست
لقمه ای جز استخوان غصه بر خوان فراق
نیک بخت و روز به آن کس بود کز آسمان
بر نیاید نام او روزی ز دیوان فراق
اتفاق است اینک گر صد ره بجویند از قیاس
گوهری بیرون نیاید جز غم از کان فراق
یارب آخر چند خواهد کرد جور روزگار؟
بر دل خلق جهان این تیرباران فراق
کی بود گویی که بینم من ز دوران فلک؟
چون فراغت از جهان گم گشته دوران فراق
نقدهای عیش را یک یک جدا بر سخته ام
کمتر از کم باز میخواند به دیوان فراق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراقی صحبت میکند که به شدت او را رنجور کرده است. احساس میکند که روزی نیست که از غم فراق آزاد باشد و این جدایی همچنان بر دل او سایه افکنده است. او به بیدرمانی این درد اشاره میکند و میگوید که مانند گوی سرگردان در میان غم فراق میچرخد. جدایی برای او به نوعی مسألهای آسمانی و غیرقابل تحمل است و او احساس میکند که سعادت برای کسی است که از این درد رهایی یابد. در نهایت، شاعر نگران ادامهی این وضعیت و تأثیر آن بر زندگی انسانهاست و از اینکه چه زمانی از این دوران غمناک رهایی مییابد، ناامید است.
هوش مصنوعی: من به شدت از درد جدایی رنج میکشم و قلبم به خاطر این فراق به شدت خسته و آزرده است.
هوش مصنوعی: هیچ روزی نیست که از جدایی دلمان غمگین نباشد، آنچه بر دل ما سنگینی میکند، حسرت فراق است که بر جان ما سایه انداخته.
هوش مصنوعی: درد جدایی به قدری عمیق و غیرقابل درمان است که هیچکس نمیتواند به طور کلی راهحلی برای آن پیدا کند.
هوش مصنوعی: مردم در بلاتکلیفی و سردرگمی به سر میبرند، همچنان که گوی در دور فلک میچرخد. در این میان، گوی غم در میدان فراق و جدایی متلاشی و پراکنده شده است.
هوش مصنوعی: با جدایی، دیگر خبری از محبت و رحمت نیست. گویا نشانهای از شفقت آسمانی در مورد جدایی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: میزبان با چهرهای ناراضی و رفتار نامناسبی به ما روی آورد، زیرا در این مهمانی خبری از خوراک خوشمزه نیست و تنها غصه و ناله فراق در دل ما مانده است.
هوش مصنوعی: بخت خوب و روز خوش تنها برای کسی است که نام او به خاطر جدایی و فراق از آسمان ذکر نشود.
هوش مصنوعی: اینکه هرچه تلاش کنند و از هر راهی بروند، باز نمیتوانند خواستهی قلبیشان را به دست آورند و تنها درد و غم جدایی را تجربه خواهند کرد.
هوش مصنوعی: ای خدا، تا کی باید از بدیهای روزگار رنج بکشیم؟ این جدایی و دوری از محبوب، همچون تیرهایی بر دل انسانها مینشیند و آنها را آزرده میکند.
هوش مصنوعی: کیست که میگوید من از دوران زمان چه میبینم؟ هنگامی که از این دنیا فارغ شوم، دوران دوری و فراق را گم کردهام.
هوش مصنوعی: من لذتهای زندگی را یکی یکی از هم جدا کردهام و از آنها گذشتهام. از آنچه که مانده، فقط به اندازهی اندکی دوباره به یاد میآورم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.