مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹

دوش از چشمم سرشگ خون افزون ریخت

وین طرفه که درجام می گلگون ریخت

می خواست که خون به خون شوید چشمم

بنگر که بهانه کرد و خون در خون ریخت