گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

بر درگه وصل یار سرهنگانند

بی سیمان را ز در برون می رانند

در صدر وصال او گرم ننشانند

آخر دل خسته را ز من نستانند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode