|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر بیان میکند که هر کسی که به خدمت تو افتخار کند و جانش را به تو بسپارد، از نگرانیهای دنیوی رهایی مییابد و در آرامش خواهد بود. همچنین، او بر این باور است که آن روز برای کسی مبارک است که از صبح زود چهرهات را ببیند.
هوش مصنوعی: هر کسی که افتخار خدمت به تو را انتخاب کند، از دنیا آزاد شده و با دل خوش زندگی خواهد کرد.
هوش مصنوعی: به خدا قسم که آن کس در روزی که از صبح زود چهره تو را ببیند، خوشبخت و خوشحال خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کس ، که نهاد کار ما می بیند
دامن ز وفای ما همی در چیند
روزی ، که ز منزل بقا برخیزد
کس نیست که در ماتم ما بنشیند
گردون چو نشست و خاست تو میبیند
با خلق همان شیوه چرا نگزیند
چون بنشینی باد سخا برخیزد
چون برخیزی گرد ستم بنشیند
آن را که بلطف خویش حق بگزیند
بر باطن او گرد جفا ننشیند
نیک و بد اغیار ز دل بر چیند
در هر چه کند نظاره حق بیند
برخاست دلم تا دگری بگزیند
گفتم بنشین که یار از من بیند
آمد غم تو گفت بدو بنمایم
برخاستنی که تا زید ننشیند
هر کس که رخ و قد نگارم بیند
بروی گل و سرو و شمع را نگزیند
نه سرو بایستد بجای قد او
نه شمع بجای روی او بنشیند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.