بلبلان رخت به باغ افگندند
زاغ را بار سفر می بندند
دل لاله به عبیر آلودند
دهن باد به مشگ آگندند
باغ با باد صبا هم سخن است
چه سخن همدم و هم سوگندند؟
صبح و گل خنده زنانند به هم
هر دو بر کار جهان می خندند
سوگوارست بنفشه که هنوز
سوسن و یاسمن اندر بندند
تازه رویند ریاحین الحق
عاقلان جز که چنین نپسندند
تازه رویی به تا چند از غم
چون درین دایره روزی چندند
می شتابند وشاقان چمن
تا به سلطان جهان پیوندند
ارسلان آنکه دل و همت او
بیخ فتنه ز جهان بر کندند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.