با سر زلف تو مرا کار به جایی نرسد
درد مرا گر تو تویی از تو دوایی نرسد
از تو هر آن روز که من گل به وفا می طلبم
شب نرسد تا به دلم خار جفایی نرسد
در غم آنم که شود عمر من از دست چو گل
وز چمن وصل توان مهر گیایی نرسد
نیست عجب گر نرسد گوهر وصل تو به من
ملک سلیمان چه عجب گر به گدایی نرسد
بر سر شاخی که ازو بوی وفای تو دمد
من نرسم که بر فلک بی سر و پایی نرسد
بی تو مجیرست و لبی مانده دعای تو درو
که دست او در غم تو جز به دعایی نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.