زیوری از نو بدین چرخ کهن بر بستهاند
گوهری شاهد برین دریای اخضر بستهاند
شبروان گلشن نیلوفری را همچو صبح
رویها بگشادهاند این بار و زیور بستهاند
از شفق صد جرعه بین در طاس گردون ریخته
تا ز ظلمت طرهای بر روی اختر بستهاند
در افق خونریز خورشید است و خونآلود از اوست
این تتق کز باختر تا حدّ خاور بستهاند
زاغ شب بر ره هزاران بیضهٔ زرّین نهاد
تا به مغرب طغرل خورشید را پر بستهاند!
نیمشبخیزان مشرق را ز زرّ مغربی
آفتابآسا بعینه بر سر افسر بستهاند
بر عروس آسمان مشّاطگانِ صُنعِ حق
این هزاران عقد در یارب چه در خور بستهاند
شب محک رنگ است و اَنجُم زر علی الاطلاق از آنک
این محک را بر هوا از بهر آن زر بستهاند
جان خاصان خاک این شب باد چون یک دم در او
راه رحمت بر دل خاصان، سراسر بستهاند
کار آن رندان خاکانداز به کز آب خشک
پردهٔ آن لحظه گرد آتش تر بستهاند
عاقبت از پرده بیرون اوفتد آن پردهها
کان حریفان صبحدم بر روی مزهر بستهاند
توشهٔ جان از لبِ لعلِ شکروَش بردهاند
گوشهٔ دل در خمِ زُلفِ معنبر بستهاند
شاهدی دارند چون در جلوهگه خندد فراخ
عقل پندارد به مجلس تنگ شکّر بستهاند
روی آن دارد که گویند آن زمان بر روی او
پرتوی از فرّ شاه هفت کشور بستهاند
قهرمان ملک آن صاحبقرانی کز جلال
خاک پایش قدسیان بر تارک سر بستهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زیوری نو باز بر سقف کهن بر بسته اند
گوهر شب تاب بر دریای اخضر بسته اند
بر وطای آسمان کاندر نظر نیلوفریست
نرگس خوش چشم بر نیلوفر تر بسته اند
صد طلسم بوالعجب در ظلمت اسکندری
[...]
از شکوفه شاهدان باغ معجر بستهاند
نوعروسان چمن را زر و زیور بستهاند
نقشبندان طبیعت گوییا بر شاخ گل
نقشهای تازه از یاقوت و از زر بستهاند
بس که در بستان ریاحین سایبان گستردهاند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.