چون ترا غالیه بر گرد رقم ریخته اند
بر زر روی من از اشگ درم ریخته اند
تا رقم زد خط رخسار ترا کاتب صنع
عاشقان روح بر آن شکل رقم ریخته اند
نیل خط و بقم روی تو در دور سرشگ
از دل و دیده من نیل و بقم ریخته اند
به گه گریه رود جزع عقیقی گهرم
گهر ناب ز سر تا به قدم ریخته اند
ایمن اندر الم و داغ امان تو که جست؟
ایمنی بر سر آن داغ و الم ریخته اند؟
چه سگم من که کنم آهوی وصل تو شکار
که بسی شیر در آن دام تو دم ریخته اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه شب است این که درو خون ستم ریخته اند
بر شکر ریز دعا زر کرم ریخته اند
موکب قدر رسید و به ره قدر سپاس
آب صد جشن جم و عید حرم ریخته اند
لشگر ظلم، سحرگه به شبیخون دعا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.