و دیگر روز، چهارشنبه هفتم صفر خواجه بدرگاه آمد. و امیر مظالم کرد، و روزی سخت بزرگ بود بانام و حشمت تمام. چون بار بگسست، خواجه بدیوان آمد و شغل پیش گرفت و کار میراند، چنانکه او دانستی راند. وقت چاشتگاه بو نصر مشکان را بخواند، بدیوان آمد، و پیغام داد پوشیده بامیر که شغل عرض با خلل است، چنانکه بنده با خداوند گفته است. و بو سهل زوزنی حرمتی دارد و وجیه گشته است، اگر رأی عالی بیند، او را بخواند و خلعت فرماید تا بدین شغل قیام کند که این فریضهتر کارهاست. بنده آنچه داند از هدایت و معونت بکار دارد تا کار لشکر بر نظام رود. بو نصر برفت و پیغام بداد. امیر اشارت کرد سوی بو سهل، او با ندیمان بود در مجلس نشسته، تا پیش رفت و یک دو سخن با وی بگفت. بو سهل زمین بوسه داد و برفت، او را دو حاجب، یکی سرایی درونی و یکی بیرونی، بجامه خانه بردند و خلعت سخت فاخر بپوشانیدند و کمر زر هفتصدگانی، که در شب این همه راست کرده بودند. بیامد و خدمت کرد. امیر گفت «مبارک باد، نزدیک خواجه باید رفت و بر اشارت وی کار کرد، و در کار لشکر که مهمتر کارهاست، اندیشه باید داشت .» بو سهل گفت: فرمانبردارم؛ زمین بوسه داد و بازگشت و یکسر بدیوان خواجه آمد.
و خواجه او را زیر دست خویش بنشاند و بسیار نیکویی گفت. و بازگشت سوی خانه و همه بزرگان و اولیا و حشم بخانه وی رفتند و سخت نیکو حق گزارند و بیاندازه مال بردند. وی نیز مثال داد تا آنچه آوردند، جمله نسخت کردند و بخزانه فرستاد.
و دیگر روز بو سهل حمدوی را که از وزارت معزول گشته بود، خلعتی سخت نیکو دادند جهت شغل اشراف مملکت، چنانکه چهار تن که پیش ازین شغل اشراف بدیشان داده بودند، شاگردان وی باشند با همه مشرفان درگاه، و پیش امیر آمد و خدمت کرد. امیر گفت ترا حقّ خدمت قدیم است، دوستداری و اثرها نمودهای در هوای دولت ما. این شغل را بتمامی بجای باید آورد. گفت: فرمانبردارم، و بازگشت و بدیوان رفت. خواجه او را بر دست چپ خود بنشاند سخت برسم، و سخت بسیار نیکویی گفت، و وی را نیز حق گزاردند . و آنچه آوردند، بخزانه فرستاد.
و کار دیوانها قرار گرفت. و حشمت دیوان وزارت بر آن جمله بود که کس مانند آن یاد نداشت. و امیر تمکینی سخت تمام ارزانی داشت . و خواجه آغازید هم از اوّل بانتقام مشغول شدن و ژکیدن و از سرّ بیرون میداد حدیث خواجگان بو القاسم کثیر معزول شده از شغل عارضی و بو بکر حصیری و بو الحسن عقیلی که از جمله ندیمان بودند. و ایشان را قصدی رفته بود که بیاوردهام پیش ازین اندر تاریخ.
حصیری خود جبّاری بود، بروزگار امیر محمود از بهر این پادشاه را اندر مجلس شراب عربده کرده بود و دو بار لت خورده. و بو القاسم کثیر خود وزارت رانده بود، و بو الحسن غلام وی خریده . و بیارم پس ازین که بر هر یکی از اینها چه رفت.
روز یکشنبه یازدهم صفر خلعتی سخت فاخر و بزرگ راست کرده بودند حاجب بزرگ را از کوس و علامتهای فراخ و منجوق و غلامان و بدرههای درم و جامههای نابریده و دیگر چیزها هم بر آن نسخت که حاجب علی قریب را داده بودند بدر گرگان .
چون بار بگسست، امیر فرمود تا حاجب بلگاتگین را بجامه خانه بردند و خلعت پوشانیدند و کوس بر اشتران و علامتها بر در سرای بداشته بودند، و منجوق و غلامان و بدرههای سیم و تختههای جامه در میان باغ بداشته بودند، و پیش آمد با خلعت:
قبای سیاه و کلاه دوشاخ و کمر زر، و بخضرا رفت و رسم خدمت بجا آورد، امیر او را بنواخت. و بازگشت و بدیوان خواجه آمد، و خواجه وی را بسیار نیکویی گفت. و بخانه بازرفت و بزرگان و اعیان مر او را سخت نیکو حق گزاردند. و حاجب بزرگی نیز قرار گرفت برین محتشم، و مردی بود که از وی رادتر و فراخ کندوریتر و جوانمردتر کم دیدند، اما طیرگی قوی بر وی مستولی بود و سبکی که آن را ناپسند داشتند، و مرد بیعیب نباشد، الکمال للّه عزّوجلّ .
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در روز چهارشنبه هفتم صفر، خواجه به درگاه آمد و امیر مظالم را انجام داد. این روز به خاطر شکوه و عظمتش بسیار مهم بود. بو نصر مشکان به دیوان آمد و پیغام داد که کار عرض با خلل مواجه است و بو سهل زوزنی که حرمت و جایگاهی پیدا کرده، باید برای این شغل خوانده شود. بو نصر دستور را به امیر رساند و امیر نیز او را خواند و خلعتی فاخر به وی پوشاند. بو سهل با اطرافیانش به دیدار امیر آمد و حق خدمت را ادا کرد.
در روزهای بعد، بو سهل حمدوی که پیش از این از وزارت برکنار شده بود، خلعتی عظیم دریافت کرد و خاطر نشان شد که از جانب امیر حق خدمت به او داده شده است. کار دیوانها سامانی یافت و حشمت و بزرگی دیوان وزارت به حدی رسید که سابقه نداشت. خواجه نیز به فکر انتقام از خواجگان معزول بود.
در روز یکشنبه یازدهم صفر، خلعتی بزرگ برای حاجب بلگاتگین آماده شد و او با لباس مناسب به خدمت امیر آمد و مورد تحسین قرار گرفت. در نهایت، خواجه با او به نیکی رفتار کرد و بزرگان نیز به او حق گزاردند.
هوش مصنوعی: در روز چهارشنبه هفتم صفر، خواجه به دربار آمد و امیر مظالم کرد. آن روز بسیار بزرگ و با شکوه بود. وقتی مراسم تمام شد، خواجه به دیوان رفت و کارهای مربوط به مسئولیتش را آغاز کرد. در زمان ناهار، فردی به نام بو نصر مشکان را به دیوان فراخواند و پیغامی برای امیر فرستاد که کارها با خلل مواجه است، همانطور که بنده به خداوند گفته بود. همچنین اشاره کرد که بو سهل زوزنی دارای احترام و موقعیتی است و اگر نظر عالی امیر باشد، بهتر است او را بخواند و خلعتی به او بدهد تا به این مسئولیت بپردازد، زیرا این مهمترین کارهاست. بنده هر آنچه در توان دارد برای هدایت و کمک انجام خواهد داد تا کار لشکر به خوبی پیش رود. بو نصر رفت و پیغام را رساند. امیر به بو سهل اشاره کرد، او که در مجلس نشسته بود، پیش آمد و با امیر چند کلمهای گفتگو کرد. بو سهل بر زمین بوسه داد و رفت، دو حاجب او را به خانهای درونی و بیرونی بردند و خلعتی گرانقدر به او پوشاندند و کمر زری که در شب آماده کرده بودند به او دادند. بو سهل به خدمت امیر آمد و امیر به او گفت «مبارک باد، اکنون باید نزد خواجه بروی و به دستور او عمل کنی و در مورد کار لشکر که از مهمترین کارهاست، باید فکر کنی.» بو سهل گفت: «فرمانبردارم.» و دوباره بر زمین بوسه داد و به دیوان خواجه بازگشت.
هوش مصنوعی: خواجه او را به زیر دست خود نشاند و بسیار به او نیکی کرد. سپس به خانه بازگشت و تمام بزرگان، اولیا و خدمتکاران به خانه او رفتند و با نهایت احترام و با کمال ادب به او حق شکر را ادا کردند و مقدار زیادی مال بردند. وی نیز دستور داد تا همه چیزهایی که آوردند، نسخهبرداری شود و به خزانه فرستاده شود.
هوش مصنوعی: در روز دیگری به بو سهل حمدوی، که از مقام وزارت برکنار شده بود، هدیهای بسیار زیبا تقدیم کردند تا در مقام اشراف کشور خدمت کند. چهار نفر که قبلاً به مقام اشراف منصوب شده بودند، شاگردان او بودند و با تمامی مقامات دربار به امیر خدمت کردند. امیر به او گفت که حق خدمت قدیمیات بر گردن ماست و تو در دوران دولت ما محبت و اثرات خوبی از خود به جا گذاشتهای. این مقام را باید به درستی به عهده بگیری. او پاسخ داد که اطاعت میکنم و بازگشت و به دیوان رفت. خواجه او را در سمت چپ خود نشاند و بسیار خوب با او سخن گفت و او را مورد احترام قرار دادند. تمام آنچه را که آوردند، به خزانه فرستادند.
هوش مصنوعی: کار دیوانها تنظیم شد و عظمت دیوان وزارت به قدری بود که کسی مانند آن را به یاد نداشت. امیر تمکینی به شدت حمایت میکرد. خواجه نیز از همان ابتدا مشغول انتقامجویی و صحبت درباره مسائل پنهانی بود و از سقوط خواجگان معزول مانند بو القاسم کثیر، بو بکر حصیری و بو الحسن عقیلی که از ندیمان بودند، خبر میداد. آنها هدف خاصی داشتند که پیشتر در تاریخ ذکر کردهام.
هوش مصنوعی: حصیری فردی با جسارت و گستاخی بود که در زمان امیر محمود به خاطر رفتارهایش در مهمانی شراب مورد تنبیه قرار گرفت و دو بار کتک خورد. همچنین، او با بوالقاسم کثیر که وزیر بود، مخالفت کرده و بر بوالحسن که غلام او بود، تسلط پیدا کرده بود. پس از این، در نظر دارم که داستان هر یک از این افراد را بررسی کنم.
هوش مصنوعی: در روز یکشنبه یازدهم صفر، لباس و زینتی بسیار ارزشمند و بزرگ برای حاجب بزرگ آماده کرده بودند. او را با نشانهها و تزیینات فراوانی همراه با غلامان، کیسههای درم و لباسهای باکیفیت تزئین کردند که همه اینها از طرف حاجب علی قریب به او اهدا شده بود و در گرگان به او رسیده بود.
هوش مصنوعی: زمانی که بار از دوش برداشته شد، امیر دستور داد تا حاجب بلگاتگین را به خانهاش ببرند و لباس مخصوصی به او پوشاندند. همچنین کُس را بر دوش شتران گذاشتند و نشانههایی در درب خانه قرار دادند. در میان باغ، زیورآلات، غلامان، کیسههای نقره و پارچهها را گذاشته بودند و با لباس مخصوص به سمت او آمدند.
هوش مصنوعی: مردی با لباس سیاه و کلاه دوشاخ و کمری زرین به محضر امیر رفت و وظیفه خود را به خوبی انجام داد. امیر به او محبت کرد و او به دیوان خواجه برگشت. خواجه نیز به او سفارشات خوبی کرد. پس از آن، او به خانه برگشت و بزرگان و شخصیتهای مهم با احترام زیادی از او استقبال کردند. همچنین، حاجبی بزرگ نیز برای او تعیین شد، که مردی شجاع، دارای دلوسع و جوانمرد بود. با این حال، او نقصهایی داشت که مورد انتقاد قرار میگرفت و همه میدانستند که هیچکس کامل نیست، جز خداوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.