تارها زلفش چو دیدم مارها
پارها گشته دلم چون پارها
کارهای جمله مشکل مانده است
زارها باید دل خود زارها
صورت حسنش مبین ای بی خبر
نور ها این نیست جمله نارها
یار با خوبان تو هرگز دل مده
تا نباشی همچو ما غمخوارها
دین ز دست خود چو ما بگذاشتیم
تا چه کار آید مرا زنارها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز عشقت روح را آزارها
بر در تو عشق را بازارها
ای ز شکر منت دیدار تو
دیده را بر گردن دل بارها
فتنه را در عالم آشوب و شور
[...]
مصطفا را بد باو اسرارها
در بهشت او را بود گلزارها
زن ازین گونه خشن گفتارها
خواند بر شوی جوان طومارها
صورت ابلیس بر دیوارها
دیده ای آورده در پرگارها
صبر می باید دلا در کارها
با تو گفتم این حکایت بارها
در ره عشق و بیابان فراق
صبر می باید تو را خروارها
بس گنه دارم ز کردارم مپرس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.