گنجور

 
سلطان باهو

پیش جانان گر بمیرم تا سزاواری مراست

زانکه شیوه دوستی جز دوستان مردن خطاست

یار را باید که خون ریزد به پیش دوستان

تابزیر چشم بیند یار کین یار مراست

غیر هرگز نیست باهُو در جهان جمله که اوست

این حقیقت راس را جز دوستان فهم کراست