گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

بند اول

عروس گل از باد صبا

شده در چمن چهره گشا

الا ای صنم بهر خدا

ز پرده تو رخ بدرکن

دیده کسی هرگز

بود پیچه زدن خوی گل

پیچه زدن خوی گل

پرده برافکن تا

شود پرده‌نشین روی گل

پرده‌نشین روی گل

به سوزِ دل اهل صفا -‌ به عشق و به مهر و به وفا، ای صنم

ز پیچه زدن حذر کن

آه نهان چرا چهرهٔ دلجوی تو

وای گشاده به‌، روی تو هم موی تو

بند دوم

ندیده بودی چهر پری

نهفته کند جلوه‌گری

تو چون از پری زیباتری

هرآینه جلوه سرکن

دیده کسی هرگز بود حور و پری در حجاب

حور و پری در حجاب

دیده کسی هرگز بود شمس و قمر با نقاب

شمس و قمر با نقاب

به سوز دل اهل صفا -‌ به عشق و به مهر و به وفا، ای صنم

ز پیچه زدن حذر کن

آه نهان چرا چهرهٔ دلجوی تو

وای گشاده به روی توهم موی تو