دردا که ندیدیم وصال رخ دلدار
هجرآمد و آورد غم و محنت بسیار
خون گریه کنم تا بگشایم گره از کار
دردا که مرا خون دل و دیده قرین شد
چه بد رفتاری ای چرخ
چه کج رفتاری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
وان باغ که بودست پر از مرغ خوش الحان
امروز چرا گشت نشیمنگه زاغان
افسوس زمانی که چنان بود و چنین شد
چه بد رفتاری ای چرخ
چه کج رفتاری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
آن آهوی خوش خط و نکوخال که در دشت
گه راند سوی جوی و گهی تاخت به گلگشت
با خاطر آسوده همی رفت و همی گشت
امروز چرا طعمهٔ شیران عرین شد
چه بد رفتاری ای چرخ
چه کج رفتاری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
آن تخت که بُد جای کیومرث و فریدون
وان ملک که بُد وسعتش از حوصله بیرون
وان تاج که بد بر سرکیخسرو، اکنون
مطموع عدو گشت و خراب از ره کین شد
چه بد رفتاری ای چرخ
چه کج رفتاری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
یاران ز حمیت به سوی مرگ دویدند
در راه شرف از سر و جان دست کشیدند
در خون خود اندر طلب فخر طپیدند
گلرنگ ز خون همه سیمای زمین شد
چه بد رفتاری ای چرخ
چه کج رفتاری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
امروز ز بی حسی ما کار خرابست
بنیاد کهن سال وطن بر سر آبست
امروز مرا دیده ازین غصه پر آبست
کاین خاطر آسوده چرا زار و حزین شد
چه بد رفتاری ای چرخ
چه کج رفتاری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
یک روز وطن رشگ گلستان جنان بود
اقبال من از طالع مشروطه جوان بود
آن روز مرا حال دل خسته چنان بود
امروز مرا حال دل خسته چنین شد
چه بد رفتاری ای چرخ
چه کج رفتاری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
خصمان ز دو جانب سوی ما رخش دوانند
بر مرگ وطن، ناخلفان فاتحه خوانند
اعدای جفاکار چرا سخت کمانند
گردون ز چه بر قصد دل ما به کمین شد
چه بد رفتاری ای چرخ
چه کج رفتاری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
بیچاره وطن خسته و آواره و فرد است
رخسارهٔ ما از غم این واقعه زرد است
ای حزب دموکرات کنون وقت نبرد است
کز سستی ما، مام وطن گوشهنشین شد
چه بد رفتاری ای چرخ
چه کج رفتاری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان غم و اندوه شاعر از فقدان و جدایی از وطن و عزیزان میپردازد. شاعر از درد و محنتی که هجران و بیوفایی زمانه به او تحمیل کرده، گلایه میکند. او به توصیف چرخ فلک و سرنوشت ناعادلانهای که بر او و وطنش وارد شده، میپردازد و از تغییرات ناگوار و سرطانزا در زندگیاش مینالد.
شاعر از زیباییها و خوشیهای گذشته یاد میکند و در کمال ناباوری از دگرگونیها و بدرفتاریهای چرخ روزگار و بیرحمی آن در قبال انسانها و وطنش حرف میزند. او همچنین به یاران و مبارزاتی که در راه وطن انجام شده، اشاره کرده و از وضعیت کنونی وحشت و ناامیدی نسبت به آینده میگوید. در نهایت، او از احزاب و بیتفاوتی آنها گلایه کرده و خواستار اقدام و سرسختی بیشتر در برابر دشمنان وطن میشود.
هوش مصنوعی: ای کاش که ما هرگز شاهد ملاقات چهره محبوب خود نمیشدیم.
هوش مصنوعی: فراق آمد و غم و سختیهای زیادی را به همراه آورد.
هوش مصنوعی: اگر خواسته باشم مشکلاتم را حل کنم، باید با تمام وجود احساسم را بیان کنم و حتی ممکن است به خاطر آن اشک بریزم.
هوش مصنوعی: ای کاش که دلم پر از درد و اشک نشده بود.
هوش مصنوعی: چه رفتار بدی ای چرخ!
هوش مصنوعی: چه رفتار نادرستی دارد این چرخ زندگی.
هوش مصنوعی: ای چرخ، کینهات را حفظ کردهای.
هوش مصنوعی: نه دین داری و نه آیین خاصی را رعایت میکنی، ای گردونه زندگی.
هوش مصنوعی: آن باغی که پر از پرندگان با صدای خوش بود.
هوش مصنوعی: امروز چرا به مکان زندگی زاغها نمیروی؟
هوش مصنوعی: متأسفانه زمانی که چنین وضعیتی پیش آمد و آن شرایط به وجود آمد.
هوش مصنوعی: چقدر بد است که چرخها اینگونه رفتار میکنند.
هوش مصنوعی: چقدر نادرست میچرخد این چرخ زمان.
هوش مصنوعی: ای گردش چرخ زمان، تو کینه و دشمنی داری.
هوش مصنوعی: نه دینداری و نه پیرو آیینی، ای دوران.
هوش مصنوعی: آهوی زیبا و خوشتراش که در دشت میدود.
هوش مصنوعی: گاهی به سمت جوی میراند و گاهی به سمت گلگشت میتازد.
هوش مصنوعی: با خیالی راحت و آرامش در حال قدم زدن و جست و جو بود.
هوش مصنوعی: امروز چرا به دست شیران شکار شد؟
هوش مصنوعی: چه رفتار بدی ای چرخه!
هوش مصنوعی: چرخ چگونه به بیراهه میرود.
هوش مصنوعی: ای چرخ، کینه و دشمنی داری.
هوش مصنوعی: نه دین داری و نه آیینی، ای چرخ گردان!
هوش مصنوعی: آن تختی که جایگاه کیومرث و فریدون بوده است.
هوش مصنوعی: و آن پادشاهی که وسعت و گستردگیاش از حوصله و تحمل فراتر رفته است.
هوش مصنوعی: آن تاجی که زمان کیخسرو بر سر او بود، اکنون...
هوش مصنوعی: دشمن از مسیر کینهتوزی خود به بنبست رسید و خراب شد.
هوش مصنوعی: چه رفتار بدی دارد این چرخ!
هوش مصنوعی: چه رفتار نادرستی ای، ای چرخ!
هوش مصنوعی: ای چرخ گردون، تو کینهت را در دل داری.
هوش مصنوعی: ای چرخ، نه دین داری و نه آیین.
هوش مصنوعی: دوستان به خاطر حمایت و تعهد خود به سوی مرگ شتافتند.
هوش مصنوعی: در مسیر دستیابی به شرف و افتخار، از تمامی چیزها و حتی جان خود گذشتند.
هوش مصنوعی: در خون خود به دنبال شهرت و فخر دویدند.
هوش مصنوعی: زمین به رنگ سرخ خون آراسته شد.
هوش مصنوعی: چقدر بد به آدمها رفتار میکنی، ای سرنوشت!
هوش مصنوعی: چه بیانصافیای ای چرخ!
هوش مصنوعی: ای گردونه، تو حس انتقامی داری.
هوش مصنوعی: نه دین داری و نه آیین مشخصی داری، ای جهان!
هوش مصنوعی: امروز به خاطر بیاحساسیام وضعیت خراب است.
هوش مصنوعی: بنیاد قدیمی کشور بر روی آب قرار دارد.
هوش مصنوعی: امروز چشمانم از شدت این غم پر از اشک است.
هوش مصنوعی: چرا با وجود اینکه دلش آرام بود، حالتی اندوهگین و غمگین به خود گرفت؟
هوش مصنوعی: چه بدرفتاریای ای چرخ!
هوش مصنوعی: چه رفتار نادرستی از چرخ!
هوش مصنوعی: ای چرخ، تو سر دشمنی داری.
هوش مصنوعی: نه به دین پایبندی و نه به آیین اعتقاد داری ای چرخ.
هوش مصنوعی: یک روز وطن، مانند بهشت و گلستان زیبایی بود.
هوش مصنوعی: شانس من در جوانی با وقوع مشروطه همزمان بود.
هوش مصنوعی: در آن روز، احساس خستگی و ناراحتی زیادی داشتم.
هوش مصنوعی: امروز احساس ناراحتی و بیحوصلگی دارم.
هوش مصنوعی: چه رفتار زشت و ناپسندی از جانب روزگار!
هوش مصنوعی: چه رفتار عجیبی دارد این دنیا!
هوش مصنوعی: ای چرخ، تو کینه و دشمنی در دل داری.
هوش مصنوعی: نه دین داری و نه آیین خاصی داری ای چرخ زمان.
هوش مصنوعی: دشمنان از دو سو به سمت ما حمله میکنند.
هوش مصنوعی: بر مرگ وطن، افراد شایسته و نااهل سوگواری میکنند.
هوش مصنوعی: اعدای جفاکار چرا به سختی میکوشند؟
هوش مصنوعی: درد دل ما برای چه برگردون آماده کمین شده است؟
هوش مصنوعی: چه رفتاری بدی دارد این چرخ!
هوش مصنوعی: چه رفتار غیرمنصفانهای ای چرخ!
هوش مصنوعی: ای چرخ، تو کینه و دشمنی زیادی داری.
هوش مصنوعی: تو نه دین داری و نه از اصول خاصی پیروی میکنی ای دوران.
هوش مصنوعی: وطن آسیبدیده و دلسرد، در شرایطی دشوار و نامعلومی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: صورت من به خاطر این اتفاق ناراحت کننده رنگ باخته است.
هوش مصنوعی: ای حزب دموکرات، اکنون زمان مبارزه فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: به دلیل ناتوانی و ضعف ما، سرزمینمان به گوشهای دورافتاده و بیروح تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: چه رفتاری بدی دارد ای چرخ!
هوش مصنوعی: چقدر رفتار نادرستی دارد این گردونه!
هوش مصنوعی: ای چرخ، تو کینه به دل داری.
هوش مصنوعی: ای چرخ، نه دینداری و نه پایبند به آیین.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.