گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

ای جناب میرزا... از بهر چه

حکم بر کفر من دلریش محزون داده‌اید؟

اشتباهات عجیب و انتسابات خنک

همچو آروغ از درون سینه بیرون داده‌اید

چون منی در آستانه باعث ضعف شماست

زان سبب در عزل من دستور معجون داده‌اید

گر برای هجو اول بود، کان هجوی نبود

کز غضب رخساره را رنگ طبرخون داده‌اید

ور برای دستبوسی بود، کان روز آمدم

لیک دیدم صلح را ترتیب وارون داده‌اید

خود سراپا جوهر هجوید و بهر هجو خویش

زین خریت‌ها به دست خلق مضمون داده‌اید

داد نتوان شرح نسبت‌ها که بر این بیگناه

آنچه سابق داده‌اید و آنچه اکنون داده‌اید

من ز شفقت هجو را هرچند کمتر گفته‌ام

از لجاجت لفت را هر لحظه افزون داده‌اید

شاعران طوس ملعونند ای عالیجناب

چون ندای جنگ با این قوم ملعون داده‌اید

گفته‌اید این شخص باشد دشمن دین مبین

اینچنین نسبت به من یا سیدی چون داده‌اید؟

در بزرگی این همه کین و لجاج از بهر چیست

حضرتعالی مگر در بچگی کون داده‌اید