گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

سحرگه به راهی یکی پیر دیدم

سوی خاک خم گشته از ناتوانی

بگفتم چه گم کرده‌ای اندرین ره‌؟

بگفتا: جوانی‌، جوانی‌، جوانی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode