گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

به گلگشت جنان گل می‌فرستم

به رضوان شاخ سنبل می‌فرستم

به هندستان فضل و خلر علم

می و موز قرنفل می‌فرستم

ستاک نرگس وشاخ بنفشه

به ساری و به آمل می‌فرستم

حدیث خوش به قمری می‌سرایم

سرود خوش به بلبل می‌فرستم

به امریکی تمول می‌فروشم

به پاریسی تجمل می‌فرستم

به قابوس و به صابی از رعونت

خط و شعر و ترسل می‌فرستم

ز خودبینی و رعنایی و شوخی است

که جزوی را سوی کل می‌فرستم

به جلفای صفاهان از سر جهل

شراب صافی و مل می‌فرستم

به تبت مشک اذفر می‌گشایم

به ماچین تار کاکل می‌فرستم