دندان طمع کن که شود درد تو درمان
بس درد که درمان شود از کندن دندان
دندان چو بفرساید و کاهد ز بنش گوشت
ریم آرد و زان زاید جرثومه فراوان
جرثومه گهخایش، در لقمه درآید
واندر عمل هضم، پدید آرد نقصان
وانگاه جهد در دوران دم و گردد
بس درد در اندام پدید از اثر آن
درد سر و درد شکم و درد مفاصل
درد عصب و سستی ماهیچه و ستخوان
هرشب تبی آید چوتب ربعا وتب غب
در تابه درافتد تن و در تاب شود جان
هر لحظه رود دردی و بازآید دردی
زین کار پزشکان همه سرگشته و حیران
دانای بزرگ آنگه گوید که مر این را
چاره نبود هرگز، جزکندن دندان
*
*
اندر دهن نفس، بسی دندان داربم
تا لقمهٔ افکار بخاییم بدیشان
ناگاه فتد کرم طمع در دهن نفس
واندر بن دندانی، جا گیرد آسان
آنجای کند شخم و نهد تخم و بزایند
کرمان طمع، بیشتر از ریگ بیابان
چون لقمهٔ پندار بخاییم، از آن زهر
در لقمه فرو ریزد از پایهٔ اسنان
در معدهٔ روح افتد با لقمهٔ پندار
وآنجای کند مفسده چون موش در انبان
وانگه جهد اندر دوران دم دانش
هر چیز بیوبارد چون گرسنه ثعبان
بیماری نفس آرد و ناراحتی روح
درد سر عقل آرد و درد دل ایمان
چون نفس شود خسته و جان گردد بیمار
افرشتهٔ او سوی پزشگ آید گریان
گوید که حکیما به وثاق اندر دارم
بیماری افسرده و پژمرده و نالان
چشمانش نابینا گشته است و نبیند
جز منفعت شخصی و جزکیسه و جز خوان
از تاب و توان رفته چون مستسبع شیدا
وز خواب و خورش مانده چو مستسقی عطشان
یکباره رهاکرده طریق خرد و عقل
بالمره نظر بسته ز عز و شرف و شان
دانا به ملک گو: بیمار تو را سخت
درد طمع و حرص گرفته است گریبان
اندر دهن نفسش، دندانی خرد است
ابلیس مر آن را زده هر روز به سوهان
بیخ و بن آن دندان پوسیده و زار است
علت همه زانست و علاجش بود آسان
دندان طمع خوانند آن را و ببایست
برکندن آن از ته دل وز بن دندان
دندان خرد را چو خوردکرم طمع، نیست
دندان خرد، آن را دندان طمع خوان
چون آز و طمع گردد با جان تو مقرون
پیوسته خجل گردی اندر بر اقران
هر درد که داری تو ز آز و طمع توست
دندان طمع کن که شود درد تو درمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری به زبان فارسی است که به نقد طمع و زیانهای ناشی از آن میپردازد. شاعر میگوید که دندان طمع درد را درمان نمیکند و در واقع، کنده شدن دندان طمع تنها راه رهایی از درد است. طمع مانند کرمی است که در دندان میافتد و باعث خراب شدن آن و در نتیجه بروز بیماریهای مختلف در جسم و روح میشود.
شاعر در ادامه به دردهای مختلفی که از طمع ناشی میشود اشاره میکند، از جمله درد سر، شکم، مفاصل و ناتوانیهای جسمی. او نشان میدهد که طمع باعث میشود فرد به پزشک مراجعه کند و در نهایت به این نتیجه میرسد که تنها راه درمان، کندن دندان طمع است.
در پایان، شاعر به این نکته اشاره میکند که دندان خرد، که نمادی از حکمت و عقل است، نباید با دندان طمع یکسان دانسته شود و لازم است افراد از طمع دوری کنند تا به آرامش دست یابند. بنابراین، علاج دردهای روحی و جسمی در رهایی از طمع و حرص نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال چیزی باشی و بر روی آن تمرکز کنی، ممکن است دردی که داری بهبود یابد. به این معناست که گاهی اوقات برای رفع یک مشکل، باید به سراغ ریشه آن برویم و اگر نتوانستیم با روشهای معمولی آن را حل کنیم، ممکن است مجبور شویم به روشهای سختتر درگیر شویم.
هوش مصنوعی: وقتی دندانها خراب شوند و لثهها ضعیف شوند، گوشت آنها به شدت میپوسد و در نتیجه، میکروبها و باکتریهای زیادی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر در جایی که نباید، چیزی را بگذرانی، در نهایت در عمل به آن دچار نقصان و نقص میشوی.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که زمانی که شخص تلاش میکند و درگیر مشکلات میشود، درد و رنج در جسم او نمایان میشود و نشانههایی از تأثیر آن به وجود میآید.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف انواع مختلف دردها و ناراحتیهایی میپردازد که فرد ممکن است تجربه کند. این دردها شامل دردهای سر، معده، مفاصل، عصبی، و همچنین ضعف عضلانی و استخوانی هستند. به طور کلی، بیانگر احساس ناخرسندی و ضعف بدنی است.
هوش مصنوعی: هر شب دمایی به سراغم میآید که مانند تب در نیمه شب است و جانم در این حال دچار تپش و تزلزل میشود.
هوش مصنوعی: هر لحظه دردی به سراغ میآید و دوباره دردی دیگر پیش میآید. از این بابت، همه پزشکان در سردرگمی و گیجی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: عالم بزرگ میگوید که برای حل این مشکل هیچ راهی وجود ندارد، جز اینکه دندان را بکشند.
هوش مصنوعی: در ذهن من افکار بسیاری وجود دارد که میخواهم آنها را با دقت و توجه بیان کنم.
هوش مصنوعی: ناگهان طمع مثل یک کرم در دل انسان خطور میکند و به راحتی در ذهن و دل او جای میگیرد.
هوش مصنوعی: در آنجا که زمین را شخم میزنند و دانه میکارند، کرمان بیشتر از ریگهای بیابان حاصلخیز و پرثمر خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم در افکار و تخیلات خود غرق شویم، زهر ناخوشایند آن از دندانهای ما بیرون میریزد.
هوش مصنوعی: در درون روح انسان، افکار و تصورات میتوانند مشکلاتی ایجاد کنند، مشابه به این که موشی در کیسهای از مواد غذایی بگردد و آنها را خراب کند.
هوش مصنوعی: سپس تلاش کن در زمان و شرایط مناسب، که دانش هر چیز را مانند یک مار گرسنه بلعیده است.
هوش مصنوعی: بیماری روح انسان را آزرده میکند و ناراحتی روحی موجب ایجاد نگرانی برای عقل میشود و همین مشکلات نیز باعث رنجش دل و آسیب به ایمان خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که نفس خسته و جان بیمار شود، فرشته او با حالتی نالان به سوی پزشک میآید.
هوش مصنوعی: او میگوید که حکیما، من در بند یک بیماری هستم که مرا افسرده و پژمرده کرده و ناله میزنم.
هوش مصنوعی: چشمان او دیگر چیزی نمیبینند جز منافع خود و به دنبال برداشتهای شخصی و سودهای خود هستند.
هوش مصنوعی: چون عاشقی دیوانه و گیج، از نیرو و قدرتش کاسته شده است و مانند کسی که تشنه باشد، از خواب و غذا دور مانده است.
هوش مصنوعی: یکدفعه از مسیر عقل و خرد خارج شده و به طور کامل چشم را به روی مقام و ارزش و بزرگی بسته است.
هوش مصنوعی: خداوند به پادشاه بگوید: روزگار تو درگیر یک بیماری سخت است که ناشی از طمع و حرص زیاد توست.
هوش مصنوعی: در دهان او دندانی کوچک وجود دارد که ابلیس هر روز با سوهان به آن میزند.
هوش مصنوعی: دندان خراب و بیحال ریشه و علت تمام مشکلات است و درمانش هم کار سختی نیست.
هوش مصنوعی: طمع و حرص را دندان مینامند و باید آن را از عمق وجود و از ریشهش کند.
هوش مصنوعی: هنگامی که کرمی به دندانهای خرد تمایل پیدا میکند، دیگر نمیتوان آن را دندان خرد نامید، بلکه باید آن را دندان طمع نامید.
هوش مصنوعی: زمانی که حس آز و طمع با روح و وجود تو آمیخته شود، همیشه در میان دوستان و همنوعانت شرمنده و خجالتزده خواهی بود.
هوش مصنوعی: هر دردی که تو احساس میکنی ناشی از حرص و زیادهخواهیات است؛ اگر بتوانی حرص و طمع خود را کنترل کنی، این دردت بهبود مییابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این گنبد گردان که برآورد بدین سان
…ـان
ای منظره و کاخ برآورده به خورشید
تا گنبد گردان بکشیده سر ایوان
تاچون ز در باغ درآید مه نیسان
از دیدن او تازه شود روی بساتین
این گنبد پیروزهٔ بیروزن گردان
چون است چو بستان گه و گاهی چو بیابان؟
من خانه نه دیدم نه شنیدم به جز این نیز
یک نیمه بیابان و دگر نیمه گلستان
ناگاه گلستانش پدید آرد گلها
[...]
المنه لله که خورشید خراسان
از برج شرف گشت دگر باره درخشان
المنه لله که آراست دگر بار
دیوان خراسان بسزاوار خراسان
المنه الله که از کشتی عصمت
[...]
آن غیرت یزدان نگر و قدرت یزدان
از قدرت یزدان چه عجب غیرت چندان
هرگز نرسد کس بسر قدرت ایزد
هرگز نرسد کس بسر غیرت یزدان
گه کوه و بیابان کند از باغ و بساتین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.