دست او، طوق گردن جانت
سر برآورده از گریبانت
به تونزدیکتر ز حبل ورید
تو در افتاده در ضلال بعید
چند گردی به گرد هر سر کوی
درد خود را دوا، هم از او جوی
«لا» نهنگی است، کاینات آشام
عرش تا فرش در کشیده به کام
هر کجا کرده آن نهنگ آهنگ
از من و ما نه بوی ماند و نه رنگ
نقطهای زین دوایر پرگار
نیست بیرون ز دور این پرگار
چه مرکب در این فضا، چه بسیط
هست حکم فنا، به جمله محیط
بلکه مقراض قهرمان حق است
قاطع وصل کلمان حق است
هندوی نفس راست غل دو شاخ
تنگ کرده برو جهان فراخ
دارد از «لا» فروغ، نور قدم
گرچه «لا» داشت، تیرگی عدم
چون کند «لا» بساط کثرت طی
دهد «الا» ز جام وحدت، می
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.