شیخ بهایی
»
نان و حلوا
»
بخش ۱۶ - سال بعض العارفین عن بعض المنعمین عن قدر سعیه فی تحصیل الاسباب الدنیویة و تقصیرة عن اسباب الاخرویة
عارفی از منعمی کرد این سؤال:
کای تو را دل در پی مال و منال
سعی تو، از بهر دنیای دنی
تا چه مقدار است؟ ای مرد غنی!
گفت: بیرون است از حد شمار
کار من این است در لیل و نهار
عارفش گفت: این که بهرش در تکی
حاصلت زان چیست؟ گفتا: اندکی
آنچه مقصود است، ای روشن ضمیر!
برنیاید زان، مگر عشر عشیر
گفت عارف: آن که هستی روز و شب
از پی تحصیل آن، در تاب و تب
شغل آن را قبلهٔ خود ساختی
عمر خود را بر سر آن باختی
آنچه او میخواستی، واصل نشد
مدعای تو از آن، حاصل نشد
دار عقبی، کان ز دنیا برتر است
وز پی آن، سعی خواجه کمتر است
چون شود حاصل تو را چیزی از آن؟
من نگویم، خود بگو، ای نکتهدان!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.