گنجور

 
شیخ بهایی

دوش از درم آمد آن مه لاله نقاب

سیرش نه بدیدیم و روان شد به شتاب

گفتم که : دگر کِیَت بخواهم دیدن؟

گفتا که: به وقت سحر، اما در خواب

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode